بصیرت
 
قالب وبلاگ

 SMS هاي انتظار و مهدويت (12)

 

امام مهدی(عج): من مایه امان اهل زمینم، چنان که ستارگان مایه امان اهل آسمانند.

 

..............

 

به انتظار تو نشستن اشتباه است... به انتظار توباید ایستاد...

 

..............

 

نیا نیا گل نرگس! جهان که جای تو نیست

دو صد ترانه به لب‏ها، یکی برای تو نیست

 

نیا نیا گل نرگس، نیا به دعوت ما !

هزار نامه کوفی، یکی برای تو نیست

 

..............

 

روزی هزار بار دلت را شکسته‏ام

بیخود به انتظار لقایت نشسته‏ام

 

..............

 

امان از هجر بی‏پایان مهدی

غروب جمعه و هجران مهدی

 

تمام غصه‏های عصر جمعه

خلاصه می‏شود در جان مهدی

 

امان از آن زمانی که بیفتد

به روی نامه‏ام چشمان مهدی

 

..............

 

هیچ سنگی نشود سنگ صبورت آقا

تکیه بر کعبه بزن ، کعبه تحمل دارد

 

.....................



محب شهدای گمنام شیراز


[ جمعه 17 تير 1390 ] [ 15:52 ] [ علیرضا دهقانی ] [ ]

نصرالله: با دیدن عکس امام موسی صدر طلبه شدم
سیدحسن نصرالله در گفت‏وگو با رسانه‏ها از ماجرای چگونه طلبه شدنش و شیفتگی‏اش به امام صدر گفت... .

 

به گزارش خبرگزاری اهل‏بیت(ع) ـ ابنا ـ حجت‏الاسلام سیدحسن نصرالله دبیرکل حزب‏الله لبنان در گفت‏وگو با رسانه‏ها ماجرای چگونه طلبه شدنش را نقل کرد.

 

سیدحسن که همواره در جاهای مختلف از عشق و ارادت خود به امام موسی صدر صحبت کرده است، می‏گوید: «من همواره از کودکی به ایشان علاقه‏مند بودم؛ در همان سنین به علت مسائل شغلی پدرم به جنوب بیروت و در محلات شیعه و فقیرنشین این شهر منقل و ساکن شدیم. روزی برای خرید به مغازه یک پیرمرد شیعه و متدین رفته بودم. او در داخل مغازه خود عکس امام موسی صدر را نصب کرده بود. با دیدن آن عکس مات و مبهوت جبروت آن فرد شدم. از صاحب مغازه پرسیدم که این مرد نورانی و خوش‏سیما کیست؟ او گفت ایشان امام موسی صدر رهبر شیعیان لبنان است و اطلاعات دیگری درباره ایشان به من دادند. من از همان زمان تصمیم گرفتم مانند امام موسی شوم و لباسی که ایشان به تن دارند را بر تن خود بپوشانم.»

 

نصرالله که در 16 سالگی دیپلم خود را اخذ کرده است، در همان سال نیز وارد حوزه نجف می‏شود تا به تحصیل علوم دینی بپردازد. دبیرکل حزب‏الله مدتی را در حوزه الامام المنتظر(ع) بعلبک و مدتی را هم در حوزه علمیه قم تحصیل می‏کند. او در سن 21 سالگی از سوی حضرت امام خمینی(ره) به عنوان نماینده ایشان در امور حسبیه و شرعیه شیعیان لبنان منصوب می‏شود.



محب شهدای گمنام شیراز


[ جمعه 17 تير 1390 ] [ 15:50 ] [ علیرضا دهقانی ] [ ]

اسرائیل و پروپاگاندای گسترده ؛
 افشاي فعاليت‏هاي مخوف دستگاه هاسبارا

اعلام آخرین جمعه ماه مبارک رمضان به عنوان روز جهانی قدس از سوی امام خمینی(ره) موجب شده است که مسأله فلسطین همواره در جان و جامعه‏ی مسلمانان زنده بماند.
یکی از کارکردهای مهم این روز، بی‏اثر کردن تبلیغات شدید و "پروپاگاندا"ی صهیونیست‏ها است که در اصطلاح خودشان "هاسبارا" نامیده می‏شود. حضور مردم مسلمان جهان در خیابان‏ها در یک روز مخصوص، و نشان دادن جنایات اسرائیلی‏ها به جهانیان در آن روز، بخش زیادی از حجم تبلیغات هاسبارایی غاصبان قدس را خنثی می‏کند.
آنچه در پی می‏آید گزارشی کوتاه از فعالیت مخوف دستگاه هاسبارای اسرائیل است که از سوی خبرگزاري اهل‏بیت(ع) ـ ابنا ـ و به مناسبت روز جهانی قدس تهیه شده است:
 

 

 

رژیم غاصب صهیونیستی دستگاه یا کمیته یا وزارتخانه‏ای به نام «هاسبارا ـ Hasbara» دارد که در خارج از اسرائیل چندان شناخته‏شده نیست. وظیفه این دستگاه "مظلوم‏نمایی و توجیه جنایت‏های اسرائیل"، "ایجاد همدلی بین مردم دنیا نسبت به رژیم غاصب" و "ترمیم چهره آن در جهان بین‏الملل" است؛ یعنی چیزی بسیار فراتر از تبلیغات عادی نظام‏های سیاسی.

 

هاسبارا یعنی چه؟

 

هاسبارا صورت اسمی فعلی است در زبان عبری که به معنای «توضیح دادن» است. دولت جعلی اسرائيل، واژه هاسبارا را به جای کلمه‏ی "پروپاگاندای سياسی" به کار می‏برد.

 

اسرائیل، قبل و بعد از هر جنگی نیاز مبرم به یک عملیات هاسبارا دارد تا چهره خود را در دنیا ترمیم و کارش را برای جهانیان توجیه کند.

 

تأسیس هاسبارا

 

وزارت هاسبارا ابتدا در سال 1974 و در یکی از دوره‏های نخست‏وزیری «شیمون پرز» تأسیس شد؛ ولی چند سال بعد فعالیت آن از حالت متمرکز خارج گردید و وظایف این دستگاه به تمامی وزارتخانه‏ها محول شد.

 

در سال‏های اخیر و در جریان حمله اسرائیل به غزه، وزارت هاسبارا دوباره احیاء و پررنگ شد. اینک هاسبارا به یک وظیفه ملی برای شهروندان غاصب اسرائیل تبدیل شده است.

 

روش‏های هاسبارا

 

برخی از فعالیت‏های مخوف و روش‏های مزورانه‏ی هاسبارا برای رسیدن به هدفش به شرح زیر است:

 

ــ جعل و دروغ و تحريف؛

ــ وارونه‏نويسی تاريخ و پس و پيش کردن وقایع آن (به منظور آنکه قربانی را جلاد، و جلاد را قربانی نشان دهد) ؛

ــ ساختن چهره‏ی اهريمنی از مردم فلسطين و مسلمانان در افکار عمومی جهان؛

ــ ساختن فيلم‏ها و کليپ‏های ضد فلسطيني، يا ترساننده‏ی مردم عادی غرب از "شرق وحشی و آدمخوار"؛

ــ انجام تبلیغات تحريک‏کننده‏ی مسلمانان و منجر شونده به برخورد های عکس‏العملی و مشمئزکننده‏ی آنان؛

ــ پرداخت پول به رسانه‏های جمعی و سايت‏های طرفدار اسرائیل؛

ــ تعيين و تقسيم مأموريت‏های نیروهای قديم و جديد خود در کشور های ديگر؛

ــ ديکته کردن آنچه بايد نیروها باید در هر مقطعی انجام دهند، و هدف‏هايی که بايد نشانه بگيرند.

 

نمونه‏ی یک عملیات هاسبارا

 

قبل از آخرین حمله صهیونیست‏ها به غزه، عملیات هاسبارا در اروپا انجام شد. چند نمونه از اقداماتی که برای این عملیات انجام شد به این شکل بود:

 

چند ماه پیش از آغاز حمله، در ماه می 2008 ، تعدادی اسرائیلی فرانسه‏زبان که از سوی وزارت خارجه و با همکاری آژانس یهود و سازمان صهیونیست جهانی انتخاب شده بودند به کشورهای سوئیس، فرانسه و بلژیک اعزام شدند. افراد انگلیسی‏زبان نیز به کشورهای آمریکا، انگلستان، ایرلند، هلند و دانمارک اعزام شدند. این افراد وظیفه انتقال پیامی را داشتند که هیچ مأمور رسمی دولت اسرائیل نمی‏توانست عهده‏دار آن باشد. به این افراد آموزش داده شده بود که:

 

1. داستان شخصی خود را برای دیگران تعریف کنید.

2. به بحث سیاسی نپردازید و به آن کشیده نشوید.

3. تحت تأثیر کسانی که سعی خواهند کرد با گفتن اینکه "شما اشغالگر هستید" عصبانیتان کنند قرار نگیرید.

 

دو هفته پیش از حمله به غزه نیز «بنیامین نتانیاهو» که در آن زمان رهبر حزب رقیب دولت بود در یک برنامه تلویزیونی به نام "هاسبارا و تاریخ" برای حضار که نوجوانان 16 ساله بودند سخنرانی کرد. وی در این برنامه 45 دقیقه‏ای سعی کرد به جوانان اسرائیلی آموزش دهد که چگونه می‏توانند اسرائیل را در دنیا معرفی کنند (یا به قول هاسبارا: توضیح دهند). وی گفت: «ما باید تکنیک‏های دشمن را یاد بگیریم. آنها جای علت و معلول را عوض می‏کنند. آنها اسرائیل را متهم به اشغالگری می کنند حال آنکه اشغال این اراضی نتیجه تجاوز خود آنهاست»!!

 

هنگامی که حمله به غزه آغاز شد عملیات هاسبارا نیز شدت پیدا کرد.

 

یک هاسبارای دیگر در هائیتی

 

اسرائیل بلافاصله پس از زلزله هائیتی گروهی متشکل از 200 سرباز به محل فرستاد تا یک بیمارستان صحرایی در زمین فوتبال شهر "پورتو پرنس" برپا کنند. آنها تلاش کردند تا از آن فاجعه بزرگ، محملی برای شستشوی جنایات صهیونیست‏ها و فرصتی برای یک عملیات هاسبارا بسازند.

 

روزنامه‏های اسرائیلی هم وظیفه بازتاب گسترده‏ی کمک‏های رژیم غاصب به زلزله‏زدگان را بر عهده گرفتند و تیتر زدند: «درباره این چه داری بگویی آقای گلد اسمیت؟» (منظور آنان گزارش گلد اسمیت درباره جنایات جنگی صهیونیست‏ها در غزه بود).

 

تیتر روزنامه‏ای دیگر هم این بود: «نماینده‏های اسرائیل در هائیتی، بقیه را خجالت‏زده کردند» ؛ و تیتر دیگری اینکه: «آفرین بر ما» ؛ و پرتیراژترین روزنامه هم نوشت «فاجعه هائیتی؛ بد برای آنها، خوب برای یهودیان». و این یعنی اینکه "عملیات هاسبارای هائیتی" موفق شده است.

 

تأثیرات هاسبارا

 

یک فعال جبهه‏ی هاسبارا می‏گوید: «ما در جبهه آمریکای شمالی و اروپای شرقی موفق شده‏ایم و رسانه‏ها حقانیت ما را قبول کرده‏اند. اما اروپای غربی همچنان "یک منطقه‏ی هاسبارای دشوار" است».

 

سخنگوی وزارت خارجه‏ی اسراييل در سال ۲۰۰۶ در باره‏ی هاسبارا چنين گفت: «ما هرگز هاسبارا را چنين پرتوان نديده بوديم. اين، ماشينی است که خيلی خوب، روغنکاری شده است».

 

در فوریه امسال "وب‏سایت دولتی توضیح دهندگان" دستورالعمل‏هایی را برای شهروندان اسرائیلی که به خارج سفر می‏کنند منتشر کرد. به گفته وزارت هاسبارا، این سایت اطلاعات مفیدی برای مقابله با انتقادهایی که شهروندان اسرائیلی در خارج با آن مواجه خواهند شد در اختیارشان می‏گذارد. در این وب‏سایت جزئیاتی از پیشرفت‏های اسرائیل در زمینه تکنولوژی و کشاورزی گنجانده شده و راه‏هایی برای "ترغیب سفر به اسرائیل" آموزش داده شده است.

 

این سایت مثلا به اسرائیلی‏ها یاد می‏دهد که در هنگام بحث به چشم طرف مقابل نگاه کنند چرا که دزدیدن نگاه باعث بازنده شدن در بحث می‏شود.

 

ساکنین اسرائیل ـ مخصوصاً آنهایی که به خارج سفر می‏کنند ـ به این ترتیب شستشوی مغزی داده می‏شوند. جزوه‏های وزارت هاسبارا پیش از فرود هواپیما در رم، لندن و دیگر شهرهای جهان بین مسافران توزیع شده و حتی تلویزیون داخلی هواپیما هم برای این منظور به کار گرفته می‏شود.

 

ارتش اینترنتی ؛ شگرد جدید هاسبارا

 

آنگونه که روزنامه‏های "هاآرتص"، "جروزالم پست" و "لوموند" نوشته‏اند اینک روش جدیدی بر شگردهای گذشته‏ی هاسبارا اضافه شده است: تشکيل يک لشگر اينترنتی!

 

دو روز بعد از اعلام آتش‏بس غزه، در ۱۸ ژانويه وزارت مهاجرت اسراييل، خبر از تأسيس "يک بريگاد مخصوص" داد که هدف آن، هجوم آوردن و آوار شدن بر سر سايت‏هايی است که در هر نقطه‏ای از جهان، عليه سياست‏های اسراييل و عليه صهيونيسم مطلب منتشر می‏کنند.

 

در تشکيل اين ارتش جديد اينترنتی و بريگاد مخصوصش، وزارت امور خارجه‏ی اسراييل نيز نقش ويژه‏ای بر عهده دارد. در این برنامه هر آماتوری قادر خواهد بود که بعد از موافقت مقامات مربوطه، به عضويت اين لشگر جديد و بريگاد مخصوص آن در آيد، و "سايت‏ها و آدم‏های مسأله‏ساز" را نشانه بگيرد!

 

وزير مهاجرت اسراييل، علت تشکيل ارتش اينترنتی را چنين توضيح می‏دهد: «اينترنت، به يک ميدان جديد نبرد، تبديل شده است».



محب شهدای گمنام شیراز


[ جمعه 17 تير 1390 ] [ 15:47 ] [ علیرضا دهقانی ] [ ]

ستاره موسیقی رپ روسی:
 باحجاب شدم ، چون می‏خواستم مادر خوبی باشم

به گزارش خبرگزاری ابنا، در تاریخ، نام تعداد زیادی از انسان‏هایی که به‏طرز جالبی دگرگون شده و به دین روی آورده‏اند، ثبت شده است ؛ همانند «ماشا الیلیکینا» که گزارش باحجاب شدن او چندی پیش از سوی این خبرگزاری منتشر شد.
گزارش زیر درباره «آلیسا حسینووا»، آوازه‏خوان مشهور موسیقی رپ (hip hop) است که پس از گرایش به اسلام و انتخاب حجاب در سن جوانی و در اوج شهرت و طراوت، از محبوبیت و شهره بودن چشم‏پوشی کرد.
 

 

مدت‏هاست که زنان با پوشش اسلامی (روسری) در جای‏جای شهر "قازان" ـ پایتخت جمهوری تاتارستان (از جمهوری‌های خودمختار کشور روسیه) ـ دیده می‏شوند. آنها را در مغازه‏ها، دانشگاه‏ها، مترو و در تمام خیابان‏های شهر می‏توان دید.

 

«آلیسا حسینووا» (Alisa Husainova) خواننده مشهور سابق را  در یکی از مکان‏های بسیار آرام و تماشایی در مرکز قدیمی و تاریخی قازان یعنی باغ آرمیتاژ ملاقات نمودیم. او از جهاتی شبیه به دیگر خواهران مسلمان خود که اغلب سعی می‏کنند لباسهای سنتی و محلی تاتار بر تن کنند، نیست. ظاهر او با زندگینامه بسیار جالبش تطابق دارد.

 

این ستاره سابق باشگاه مسکو، در آغاز سال 2000 میلادی با خلاقیت و استعداد خود مورد توجه هنرمندان روسی و اروپایی واقع شد. تا جائیکه نویسنده معروفی در روسیه بنام «آرتمی تروایتسکی» (Artemi teroitski)  راجع به او نوشت که منتقدین، او را سلطان خواننده‏های تاتار می‏نامند.

 

او در سال 2004 آلبومی تولید نمود که در رده بهترین‏های موسیقی روسیه جای گرفت. وی تنها در روسیه شهرت پیدا نکرد، او را به فستیوالهای موسیقی مهم خارجی دعوت می‏نمودند.

 

موفقیت‏های بسیاری در انتظار این ستاره روس بود، اما او ناگهان از همه آنها دست کشیده و صحنه نمایش را به کلی ترک گفت.

 

همه اعضای خانواده آلیسا به دین اسلام مشرف شده‏اند: شوهر او «احمد»، برادر کوچک‏تر او «بولات» (Bulat) و مادرش که در مدرسه  عالی قازان به نام "محمدیه" درس می‏خواند.

 

او می‏گوید: «متولد شدن دخترم در جهان‏بینی من تأثیر بسزایی گذاشت. در گذشته، من می‏خواستم هر دو نقش مادری و خوانندگی را با هم ایفا کنم؛ اما پس از چندی متوجه شدم که چنین کاری بدلیل گرفتاری‏های زیاد کار خوانندگی امکان‏پذیر نیست. پرستار گرفتن برای کودک هم اصلا در خصوصیات یک تاتار نیست. حتی در زبان تاتاری نیز لغتی بنام "پرستار" دیده نمی‏شود. چون ملت تاتار به هیچ‏کس اعتماد ندارد تا فرزند خود را به او بسپارد. تاتاری‏ها خود شخصا به فرزندانشان رسیدگی می‏کنند و این شایسته‏ترین کار برای زنان تاتاری است. من هم تمام وقت آزادم را وقف دختر سه ساله‏ام «مریم» می‏کنم.

 

من فرزند خود را بطور سنتی تربیت می‏کنم و یاد می‏گیرم که با فرهنگ عمومی تاتاری، جهیزیه تهیه نموده و ذخیره نمایم. در این زمان من متدین‏تر نیز شده‏ام و خلاقیت‏های گذشته‏ی من، برایم کهنه شده است.

 

بطور کلی از طریق فرهنگ تاتاری خصوصیات یک زن مسلمان برای من آشکار شده و احساس زن بودن و مادر بودن را واقعا درک نمودم.»

 

آلیسا دین اسلام را نیز مطالعه می‏کند و با  تاریخچه مردم تاتار و هنرهای آنها نیز آشنا می‏شود. او از دوران گذشته زندگی خود بیزاری می‏جوید و از آن با بی‏میلی یاد کرده و می‏گوید: «می‏دانی! من دیگر نمی‏خواهم در مقابل جمعیت قرار بگیرم. من از موسیقی مأیوس شده‏ام و دیگر نمی‏خواهم برای جلب رضایت افراد معتاد به موسیقی، آواز بخوانم. و همچنین نمی‏خواهم سعی کنم که آنها خوششان بیاید.

 

آنها مرا به بسیاری از جشنواره‏ها و کنسرت‏ها دعوت نمودند؛ مثلا به فستیوال‏هایی در سوئیس، استونی و... ، اما من دعوت آنها را رد کردم. »

 

آلیسا پنج سال پیشبا یک کارگردان تاتاری ازدواج نمود. آن موقع بود که او با اسلام آشنا شده و شهادتین را بر زبان آورد.

 

شوهر آلیسا که در یک خانواده مذهبی تربیت و بزرگ شده است در این دگرگونی، نقش قابل‏توجهی ایفا کرد.

 

آلیسا می‏گوید: «بنظر من، هر انسانی باید آرزوی رفتن به بهشت را داشته باشد. من نمی‏دانم چه چیزی می‏تواند بهتر از این باشد؟!»

 

چندی پیش وی تصمیم گرفت تا از مسکو به زادگاهش تاتارستان برگردد. زیرا او در آنجا احساس راحت‏تری می‏کند: «در گذشته آرزو می‏کردم که به مسکو بروم، اما اکنون احساس می‏کنم که زندگی در قازان برای من راحت‏تر است. اگر در مسکو یا سن‏پطرزبورگ بدلیل ظاهر خود و حجابی که دارم باید واهمه درگیری و پرخاشگری داشته باشم، در قازان خود را آرام حس می‏کنم. در اینجا برای شخص مسلمان همه چیز خوب و باب میل است. مثلا در گذشته برای پیدا نمودن کتاب‏های اسلامی باید تمام مسکو را زیرپا می‏نهادم، ولی در اینجا به راحتی به مغازه‏های اسلامی مراجعه کرده  و آن را خریداری می‏نمایم.»

 

لیسا می‏افزاید: «اینجا بین مسلمانان رابطه خوبی برقرار است و مساجد و قهوه‏خانه‏های اسلامی، مکان‏هایی هستند که من به راحتی می‏توانم در آن با مسلمانان به گفتگو بنشینم.

 

من عاشق روستای "استارو تاتارسکی" (Starotatarsky) در قازان می‏باشم و از قدم زدن در آنجا لذت می‏برم.

 

هم‏اکنون وقت خود را صرف دخترم «مریم» می‏نمایم و به او یاد می‏دهم که آفریدگار خود را فراموش نکند.

 

آنچه برای من اهمیت دارد این است که هم‏اینک عضو یک خانواده با ارزش و پولادین هستم و در سایه شوهرم احساس آرامش و رضایت می‏کنم و همانند یک زن حقیقی تاتار، به فرزند خود رسیدگی می‏کنم.

 

من همچنین قصد دارم در اینجا به فعالیت‏های اجتماعی و فرهنگی بپردازم تا برای جامعه مسلمان خود مفید باشم.»

 

* این گزارش، برگردان مطالبی است که توسط «دانیک گارایف» (Danic Garaev) در پایگاه اطلاع‏رسانی اسلام‏نیوز منتشر شده است.



محب شهدای گمنام شیراز


[ جمعه 17 تير 1390 ] [ 15:46 ] [ علیرضا دهقانی ] [ ]

ستاره سینمای مصر :
 با حجاب شدم ، تا ستاره آسمان‏ها شوم

حنان ترك بازیگر محجبه سینمای مصر كه پوشش اسلامی را اختیار کرده و باحجاب شده است، گفت: مدتی ستاره اهل زمین بودم و از خدا می‌خواهم تا مرا به ستاره آسمان‌ها تبدیل كند.

 

 
به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ «خانم حنان ترك» بازیگر مصری با اشاره به هفت سال تفكر برای انتخاب حجاب، گفته بود: «این دوران، دوران زیان‏باری بود و ای كاش از روز اول حجاب را انتخاب كرده بودم».

این بازیگر در پاسخ به این سؤال كه با حجابت به كجا می‌خواهی برسی، گفت: «مدتی ستاره اهل زمین بودم و از خدا می‌خواهم تا مرا به ستاره آسمان‌ها تبدیل كند».

وی گفت: با الگو گرفتن از زنان ایرانی با حجاب شدم. وقتی زنان ایرانی را در سینما دیدم كه با پوشش در سینما نقش بازی می‏كنند، فهمیدم كه می‏توان هم دین دار بود و هم هنرمند!

وی كه قرار است به زودی در سریال مصری «گربه‌های كور» بازی كند بر التزامش به حجاب خود تأكید كرد و گفت: التزام من به حجاب مانعی بر اجرای نقش‌های متفاوت در سینما نیست.

حنان ترك بازیگر مشهور سینمای مصر خبرهای منتشر شده درباره پوشیدن و نپوشیدن كلاه‌گیس در این سریال را تكذیب كرد و با ابراز تعجب گفت: «محمود كامل، كارگردان سریال گربه‌های كور با من درباره پوشیدن كلاه گیس صحبتی نكرده است. من قلبا با پوشیدن كلاه‌گیس و یا موی مصنوعی موافق نیستم اما ترجیح می‌دهم در این باره صحبت نكنم».

وی در پاسخ به سؤالی درباره این كه كارگردانان معتقدند نشان دادن بانوان باحجاب در خانه، برای بیننده قانع‏كننده نیست، گفت: «من با بسیاری از مردم مصر در رابطه‌ام و نظر آنان به این شكل نیست».



محب شهدای گمنام شیراز


[ جمعه 26 تير 1390 ] [ 15:41 ] [ علیرضا دهقانی ] [ ]

آيت‌الله مصباح یزدی:
امام زمان وقتي ظهور می‏کند كه ظرفيت داشته باشیم

آیت الله مصباح یزدی با بيان اين‌كه اگر فهميديم مسأله‌اي حق است بايد تا آخر بر آن پافشاري كنيم، خاطرنشان كرد: اگر پس از بررسي ادله ولايت فقيه به حقانيت آن پي برديم، بايد پاي آن بايستيم و بدانيم كه مخالفت با ولي‌فقيه، مخالفت با ائمه(ع) و بر اساس روايات در حد شرك بالله است.

 

 

 

آيت‌الله مصباح يزدي تأكيد كرد: اگر پس از بررسي ادله ولايت فقيه به حقانيت آن پي برديم، بايد پاي آن بايستيم و بدانيم كه مخالفت با ولي‌فقيه مخالفت با ائمه(ع) و بر اساس روايات در حد شرك بالله است.

 

به گزارش خبرگزاري اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ آيت‌الله مصباح يزدي در ديدار با جمعي از پاسداران با اشاره به اين‌كه خداوند انسان را به گونه‌اي آفريده كه با اختيار و اراده خود راه سعادت را انتخاب كند، اظهار داشت: ويژگي انسان به عنوان خليفة‌الله اين است كه از طرفي مي‌تواند راه كمال را در پيش بگيرد و از طرف ديگر راه انحطاط و سقوط را انتخاب كند.

 

استاد حوزه علميه اظهار داشت: لازمه به كارگيري اراده براي رسيدن به كمال، شناختن راه صحيح است؛ چون انتخاب و اراده براي كسي‌ امكان دارد كه راه صحيح را بشناسد.

 

وي ادامه داد: علاوه بر ابزار شناختي مثل حواس و عقل، خداوند از سر لطف بي‌پايان خود پيامبر و جانشينان وي را نيز براي هدايت بشر قرار داده تا بتواند راه صحيح را از مسير انحراف باز بشناسد.

 

عضو مجلس خبرگان رهبري ادامه داد: هر چند مردم نسبت به امامان معصوم(ع) بي‌وفا بودند و برخي از آنها با ائمه دشمني و ستيز كردند، و بعضي ديگر هم از امام خود حمايت نكردند، اما اراده الهي بر اين تعلق گرفته كه معصوم دوازدهم ـ‌ عجل‌الله تعالي فرجه‌الشريف‌ ـ زماني ظاهر شود كه عالم ظرفيت استفاده از وي را داشته باشد.

 

علامه مصباح يزدي با اشاره به وظيفه مكلفين در زماني كه امكان دسترسي به معصوم نيست، گفت: حتي در زمان حضور معصوم كه برخي از مردم يه امام(ع) دسترسي نداشتند، ائمه(ع) افرادي را به عنوان نائب و جانشين خود قرار مي‌دادند و اين همان امري است كه در فرهنگ ما "ولايت فقيه " نام دارد.

 

وي گفت: تاريخ نيز گواه است كه از صدر اسلام تاكنون در شرايط عدم دسترسي به امام معصوم، به ويژه در زمان غبيت، فقها و علما نقش بسيار مؤثري داشتند و اگر آنها نبودند، چه بسا چيزي از اسلام باقي نمانده بود و اگر هم نامي از اسلام بود، محتواي آن كاملا تحريف شده بود.

 

استاد اخلاق حوزه علميه قم با اشاره به آيه‌اي از قرآن كريم گفت: اراده خداوند همواره بر اين تعلق گرفته كه دو دستگاه در برابر هم وجود داشته باشد: دستگاه پيامبران و دستگاه شياطين انس و جن.

 

عضو خبرگان رهبري با اشاره به لزوم انتخاب راه صحيح براي رسيدن به كمال گفت: خداوند حداكثر اختيار را به انسان داده است و حتي قرآن كه كتاب هدايت است، بر اثر استفاده نادرست و تفسير به رأي مي‌تواند براي عده‌اي وسيله گمراهي باشد. از همين‌رو شياطين انسي مانند مرتاض‌ها از قدرتي برخوردارند كه مي‌توانند به كمك آن ديگران را بفريبند؛ اما مردم بايد با انتخاب صحيح سعي كنند از دام‌ شياطين رها شوند و با استفاده از اسباب هدايت راه درست را پيدا كنند.

 

وي با اشاره به داستان گوساله سامري و نقش آن در گمراهي بني‌اسرائيل گفت: طبق روايات هر اتفاقي كه براي بني‌اسرائيل افتاده، براي امت اسلام هم رخ مي‌دهد. پس بايد بدانيم كه همواره سامري‌هايي هستند كه مي‌توانند ما را بفريبند.

 

آيت‌الله مصباح يا اشاره به اين كه تعداد كمي از مردم از وقايع و داستان‌‌ها عبرت مي‌گيرند، گفت: بحمدالله شيعيان بيش از سايرين از اين وقايع درس گرفته‌اند؛ به ويژه در جريان تعيين خليفه، زماني كه بسياري از افراد پس از رحلت پيامبر اسلام(ص) واقعه غدير خم را كه تنها هفتاد روز از آن گذشته بود فراموش كرده بودند.

 

وي ادامه داد: تاريخ نشان داده بسياري از مسلماناني كه اهل نماز، تلاوت قرآن‌ و انفاق بودند، و حتي در ركاب رسول خدا و اميرالمؤمنين ـ ‌صلوات‌الله عليهما‌ ـ شمشير زده بودند، فرزند وي را به فجيع‌ترين وضع به قتل رساندند. ما بايد از اين وقايع درس عبرت بگيريم و بدانيم اين تحولات براي هر كسي ممكن است اتفاق بيافتد و اين دام‌ها سر راه همه ما وجود دارد و خطر سقوط در آنها تا لب گور ما را تهديد مي‌كند.

 

رئيس مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) گفت: براي هدايت ابتدا بايد از عقل استفاده كنيم و سپس قرآن و كلمات معصومين(ع) را با مراجعه به اهل علم و متخصصان مسايل ديني، يعني فقها، فرا بگيريم.

 

وي با اشاره به اين‌كه نمي‌توان دين را از غير متخصص در امور ديني ياد گرفت، گفت: دين را بايد به كمك علما از قرآن و كلمات معصومين آموخت؛ نه از مرتاض و جن‌گير؛ و با استناد به اين‌كه برخي افراد كارهايي مي‌كنند كه ديگران از انجام آن عاجزند، نمي‌توان براي شناخت دين به آن‌ها مراجعه كرد.

 

اين استاد فلسفه و تفسير با تأكيد بر اين‌كه شناخت راه سعادت در گرو فهم صحيح از دين به وسيله عقل، قرآن، پيامبر و معصومين ـ ‌صلوات‌الله عليهم اجمعين ‌ـ و علماست، گفت: فقها وارثان قرآن ‌و معصومين(ع) هستند و اگر كسي به دستور غير خدا عمل كند، در حقيقت به شرك در ربوبيت تشريعي گرفتار شده است.

   

وي در پايان با بيان اين‌كه اگر فهميديم مسأله‌اي حق است بايد تا آخر بر آن پافشاري كنيم، خاطرنشان كرد: اگر پس از بررسي ادله ولايت فقيه به حقانيت آن پي برديم، بايد پاي آن بايستيم و بدانيم كه مخالفت با ولي‌فقيه مخالفت با ائمه(ع) و بر اساس روايات در حد شرك بالله است.



محب شهدای گمنام شیراز


[ جمعه 30 تير 1390 ] [ 15:37 ] [ علیرضا دهقانی ] [ ]

درباره مستندانحرافی "ظهور بسیار نزدیک است"ـ 15
 چرا رهبری درباره "سید خراسانی" موضعی نگرفتند؟

دقت داشته باشید كه ما از سید خراسانی اطلاعات زیادی در دست نداریم. نمی دانیم ایشان چه كار خواهند كرد امّا در مقابل رهبری بسیار خوب كار كردند. مگر سید خراسانی چه كار خواهد كرد؟ رهبری همه آن توصیفاتی كه برای سید خراسانی آمده است را بهتر از آن دارد انجام می دهد. با وجود دشمنان خطرناكی كه اسلام و انقلاب دارد، اگر نبود این رهبری گرانقدر، ما الان نیست و نابود شده بودیم.

 

 

به گزارش خبرگزاری اهل بیت‏(ع) ـ ابنا ـ در پی ساخت مستند "ظهور بسیار نزدیک است" که حاوی مطالب انحرافی زیادی بود، گفتگو زیر با «آیت الله ابوالقاسم خزعلی» صورت گرفته است:

 

 

 

• همانطور كه می دانید برخی از افرادی که در تولید و توزیع مستند جنجالی "ظهور بسیار نزدیك است" نقش داشتند به وسیله دستگاه قضائی دستگیر شده اند. نظر حضرتعالی پیرامون این فیلم و واكنشهای به آن چیست؟

 

 

 

آیت الله خزعلی: تولید این مستند ضعیف و بی پایه و اساس، چه سهوا صورت گرفته باشد و چه عمدی در آن بوده باشد، كار بسیار اشتباهی بود زیرا این مباحث باعث ضعف اعتقادات مردم می شود. بخاطر همین مساله است كه بزرگانی چون آیت الله سیستانی و سایر علما واكنش نشان دادند.

 

 

 

• شما چه اشكالی را بر این فیلم بیشتر وارد می دانید؟

 

 

 

آیت الله خزعلی: گذشته از اینكه در این فیلم به نوعی برای ظهور وقت تعیین شده است و با افكار و احساسات دینی مردم بازی شده است، دارای  اشكالات محتوایی زیادی نیز می باشد. مثلا سید خراسانی ذكر شده د روایات 40 ساله است امّا رهبر معظم انقلاب از 70 سال هم بیشتر دارند.

 

 

 

• برای برخی سؤال است كه اگر تطبیق سید خراسانی بر مقام معظم رهبری نادرست است، پس چرا خود معظم له وارد این موضوع نشدند و واكنشی نشان ندادند؟

 

 

 

آیت الله خزعلی: محتوا آنچنان ضعیف و ناقص است و بزرگان و مراجع آنقدر به موقع و حساب شده وارد شدند و راه را نشان دادند كه نیازی به ورود و واكنش رهبر معظم انقلاب نمی باشد. منش ایشان بر آن است تا صرفا در موضوعات حاد و غیرقابل حل توسط دیگران وارد شوند امّا این موضوع به خوبی توسط حوزه نقد شد و اشكالاتش برای همگان آشكار گردید.

 

 

 

• در آن برهه كه بازار نقد و انتقادات از این فیلم داغ بود، علامه مصباح یزدی ضمن نادرست دانستن این نوع اقدامات نسنجیده، تصریح كردند " اعتقادی كه من به مقام معظم رهبری دارم خیلی بالاتر از آن سید خراسانی است كه در روایات آمده است لزومی ندارد ما برویم دنبال آن روایات تا تاییدی بر معظم له بگیریم. به مراتب بسیار بالاتر از آن سید خراسانی كه در روایات آمده است،  ما به مقام معظم رهبری اعتقاد داریم" آیا از دیدگاه حضرتعالی این موضوع صحیح است و شما نیز چنین اعتقادی داردید؟

 

 

 

آیت الله خزعلی: دقت داشته باشید كه ما از سید خراسانی اطلاعات زیادی در دست نداریم. نمی دانیم ایشان چه كار خواهند كرد امّا رهبری بسیار خوب كار كردند. مگر سید خراسانی چه كار خواهد كرد؟ رهبری همه آن توصیفاتی كه برای سید خراسانی آمده است را بهتر از آن دارد انجام می دهد. با وجود دشمنان خطرناكی كه اسلام و انقلاب دارد، اگر نبود این رهبری گرانقدر، ما الان نیست و نابود شده بودیم.

 

 

 

• برخی رسانه های غربی و ضدانقلاب به سخنان حضرت علامه مصباح یزدی خورده گرفتند كه ایشان قصد مقدس كردن رهبر معظم انقلاب را داشته اند و برای این كار حتی حاضر شده اند جایگاه و شانیت سید خراسانی را تخریب نمایند.

 

 

 

آیت الله خزعلی: سید خراسانی انسانی خوب و صالح. امّا اگر فردی بهتر از او پیدا شد ، به نظر شما این غیر ممكن و محال است؟! ما فكر می كنیم هر كسی كه مقدمه چین ظهور و یا در دربار امام زمان (عج) بود، بهترین مرد روزگار است. در حالیكه مقداد از مرداد بزرگ روزگار خود و صحابه مخلص و خوب پیامبر اكرم(ص) بود امّا مالك اشتر سپاه حضرت علی (ع) مقدم بر مقداد است. چنانكه امیر المومنین حضرت علی (ع) فرمودند: « كان الاشتر لی كما كنت لرسولِ الله» «مالك اشتر برای من همانگونه بود كه من برای رسول خدا بودم» اینكه می گوییم مالك اشتر مقدم و برتر است دال بر تضعیف جایگاه مقداد و تخریب این بزرگوار نخواهد بود بلكه مقداد هم انسان بزرگی بود امّا مالك اشتر جایگاه بالاتری داشت و جدای از این بحث، شخص مقام معظم رهبری و حضرت امام(ره) هم مقدمه چینی ظهور را انجام داده اند. مگر انقلاب ما در راستای انقلاب حضرت ولی عصر (عج) نمی باشد؟ پس طرح اینگونه مباحث از جانب ضدانقلاب و رسانه های بیگانه كاملا مغرضانه و هدفدار است كه البته راه بجایی نخواهند برد.



محب شهدای گمنام شیراز


[ جمعه 20 تير 1390 ] [ 15:36 ] [ علیرضا دهقانی ] [ ]

محمد جارا نوشیعه‏ای از ساحل عاج:
 شیعه شدم؛ چون در برابر عقلم مسؤول بودم

ساحل عاج در غرب آفریقا قرار دارد. این کشور حدود 18 میلیون نفر جمعیت دارد، که حدود 60 درصد مسلمان و 36 درصد مسیحی هستند. ساحل عاج 63 قبیله است که هر قبیله زبان مخصوص به خودش را دارد.
آنچه می‏آید مصاحبه ما با محمد جارا؛ نوشیعه‏ای از این کشور است. وی که ابتدايي و راهنمايي را در بزرگ‏ترين مدرسه منطقه ساحل عاج تحصيل كرده و سه سالی هم از تعلیمات وهابي‏ها بهره برده است هم‏اکنون مشغول تحصیل در یکی از دانشگاه‏های بین‏المللی قم است.

 

 

 

 

ابنا: به عنوان سؤال اول بفرمایید که چرا شيعه شديد؟

 

يكي از اساتيدم شيعه شد. من خيلي با ايشان رابطه داشتم. استادم پس از آنکه شیعه شد، واژه‌ "المهتدي" را هم به فاميلش اضافه كرد. ایشان الان از شيعيان معروف ساحل عاج است.

 

همین امر باعث شد مدير مدرسه استادم را از مدرسه اخراج كند. بعد اين استاد، خودش، يك مدرسه ساخت. من نمي‏دانستم اعتقادات شيعه چيست. هیچ اطلاعی نداشتم، فقط شنيده بودم شيعيان حضرت علي را عبادت مي‏كنند و حضرت علي را از پيامبر بالاتر مي‏دانند. من با همين استادم که شیعه شده بود، صحبت كردم و راجع به تفاوت‏هاي شيعه و سني سؤال مي‏پرسيدم.

 

استادم كتاب «ثم اهتديت؛ آنگاه هدایت شدم» و «المراجعات» را به من داد. من اين كتاب‏ها را مطالعه كردم و سؤالاتي كه برايم پيش می‏آمد، در مدرسه از استادانم كه سني بودند، مي‏پرسيدم. البته هیچ کس به جز استادم نمی‏دانست که من کتاب‏هایی راجع به شیعه مطالعه می‏کنم. بعد من گزارش سؤالات خودم و پاسخی را که استادانم در مدرسه به من داده بودند را به استادم المهتدي می‏دادم.

 

من خيلي سؤال مي‏پرسيدم. درباره وضو، اینکه چرا شيعه مي‏گويد الهم صل علي محمد و علي! راجع به امام مهدي و غيبت طولاني ايشان و اینکه اگر هست پس چرا ديگران به ما نمي‏گويند، سؤال اصلي و مهم من در این میان فرق شيعه و سني به طور کلی و به خصوص درباره امامت بود.

 

ايشان يك بار داستان غدير را از جلد چهارم «مسند احمد بن حنبل» براي من تعريف كرد. بعد من از سر کنجکاوی به سراغ يكي از استادان ديگرم رفتم و از او پرسیدم  كه آيا پيامبر در آخرين حجّش امام علي را به عنوان امير همه مسلمانان معرفی و اعلام كرده است؟ ايشان گفت نه، اصلاً چنين چيزي در تاریخ اتفاق نيفتاده. من با تعجب تکرار کردم اتفاق نیفتاده؟ ایشان ادامه داد اگر هم اتفاق افتاده باشد، پیامبر فرموده‏اند علي دوست من است، همين!

 

من دوباره پرسیدم  آيا پيامبر مردم را در آفتاب داغ جمع مي‏كند كه بگوید اين آقا دوست من است؟ آيا عقل انسان اين مطلب را قبول مي‏كند؟ که ایشان جوابی به من نداد.

 

بعد كه من شيعه شدم، ايشان به من ايراد گرفت و اعتراض کرد که چرا شیعه شده‏ای؟ من به او گفتم شما خودتان مرا شيعه كرديد، چون جواب سؤالات من را نداديد. من در برابر عقل خودم مسئولم.

 

ابنا: بعد که شیعه شدید، رفتار خانواده با شما چطور بود؟

 

من فرزند آخر و تنها پسر خانواده هم هستم و در کشور من به فرزند آخر خیلی احترام می‏گذارند، حتی پدرم در وصیت‏نامه‏اش هم نوشته بود که کسی مرا اذیت نکند و کتک نزند. از طرفی من در خانواده تنها كسي بودم که علاوه بر پدرم به مدرسه دينی رفته بودم، لذا خانواده به من خيلي احترام مي‏گذاشتند.

 

یک روز مدير مدرسه‏ام همراه همسرش به خانه ما آمدند و به مادر و خواهرانم گفتند كه محمد دينش را عوض كرده، خانواده‏ام خيلي ناراحت شدند.

 

                                                                               

 

ابنا: شما چه کردید؟

 

من به آنها گفتم من دينم را عوض نكرده‏ام، من مسلمانم و نماز می‏خوانم. مدیرم گفت: تو چرا دين پدرت را تغییر داده‏ای؟ من به او گفتم چرا شما در نماز دستانت را می‏بندی؟ پدرتان که در نماز دستانش را نمي‏بست.

 

                     

 

ابنا: چرا؟

 

چون پدرش مالكي بود و طبق فتوای امام مالک می‏توان با دست باز نماز خواند.

 

ابنا: بعد چه شد؟

 

 

 

آنها بدون اینکه به من پاسخی بدهند، و یا به نتیجه‏ای برسند، رفتند.

 

آیا خانواده‏تان هم مثل شما شیعه شدند؟

 

فعلاً نه، اما همسرم شيعه شد.

 

ابنا: فرق وهابيت و اهل سنت را در چه می‏دانید؟

 

وهابيت اهل تفكر نيستند. و ديگران را تكفير مي‏كنند. به خلاف اهل سنت.

 

ابنا: آیا در ساحل عاج كتابخانه و یا مسجدی که متعلق به شیعیان باشد، وجود دارد؟

 

كتابخانه و مسجدي كه براي شيعيان باشد نداريم يك مدرسه هست به نام جامعه المصطفي العالمیه، كه هر سال حدود 50 نفر پذيرش دارد. چند مدرسه ديگر هم هست.

 

ابنا: تعامل دولت با شيعيان چطور است؟

 

هيچ مشكلي ندارد. دولت لائيك است و كاري به مذهب کسی ندارد. نه تبليغ مي‏كند و نه سركوب.

 

ابنا: فعالیت‏های مسلمانان ساحل عاج در چه سطحی است؟

 

مسلمانان 60% ساحل عاج را تشكيل مي‏دهند، که کمتر از یک میلیون نفر شیعه هستند، اما انگار مسلمان نداريم. مسلمانان آنجا ديانت وسياست را متأسفانه جدا مي‏دانند، در حالي كه قرآن اين تفكر را رد مي‏داند.

 

ابنا: دیدگاه مردم کشور شما به ایرانیان چطور است؟

 

ايرانيان را دوست دارند. مردم ساحل عاج مي‏گويند ما مديون ايرانيان هستيم و ايرانيان مظلوم هستند.

 

ابنا: به نظر شما مشكل اصلي شيعيان ساحل عاج چیست؟

 

نداشتن امكانات تبليغاتي. كتابخانه و مسجد.

 

ابنا: آينده تشيع را در کشور خودت چگونه می‏بینی؟

 

آينده تشيع را در ساحل عاج خوب مي‏‏بينم. در سال قبل وضعيت خيلي بدي داشتيم. عده زیادی دشمنان سر سخت شيعه بودند. الان همه دوست شيعه هستند. و تصريح مي‏كنند كه اشتباه مي‏كرديم كه می‏گفتیم شيعيان كافر هستند. آنها الان دنبال كتاب مي‏گردند تا شيعه را بشناسند و همان کسانی که ما را نمی‏شناختند، الان تقاضا می‏کنند که با ما جلساتي داشته باشند. الان دانشجویان دانشگاه هم به دو گروه تقسیم شده‏اند، يك بخش از شيعه دفاع مي‏كنند و گروه ديگر عليه شيعه؛ در حالي كه قبلاً اصلاً چنين چيزي وجود نداشت، يك دست، همه دانشجویان عليه شيعه بودند.

 

زمزمه تأسيس انجمن شيعيان ساحل عاج هم كم‏كم شنيده مي‏شود و جلسات مقدماتي‏اش هم بر پا شده است و  حتی رياستش را هم به من پیشنهاد داده‏اند.

 

ابنا: از فعالیت‏های وهابیت بگویید.

 

درمناطقي كه وهابي‏ها بوده‏اند، موفقیتی نداشته‏اند و مردم هم از آنها حرف شنوي ندارند و تبليغ تشيع به راحتي موفقيت آميز و درخشان خواهد بود. وهابیان، اكثراً جاهل هستند و حاضر نيستند كه استدلال شما را بشنوند. اصلاً بحثشان علمي نيست.

 

ابنا: چه انتظاري از مجمع جهاني اهل بيت داريد؟

 

به مبلغان ساحل عاج كمك بكند كه بتواند به خوبي مذهب اهل بيت را تبليغ كنند، اگر هم كتابخانه‏ و مسجد به برای شيعيان ساحل عاج تأسيس كنند خوب است.

 

ابنا: با تشکر از شما که در این گفتگو شرکت کردید، صحبت پاياني شما را می‏شنویم.

 

تمام مردم ساحل عاج خيلي ايراني‏ها را دوست دارند  و  این وظیفه مردم ایران به ویژه مسئولين، روحانیون و مبليغين را سنگین‏تر می‏کند، چرا که باید مراقب باشند تصور خوب مردم را نسبت به ایران تغییر ندهند و با اخلاق خوب و اسلامي رفتار کنند. مخصوصاً صداقت داشته باشند و اگر قول و وعده‏اي به مردم مي‏دهند، حتماً به آن عمل كنند. یک پیشنهاد هم دارم و آن اینکه خوب است در ایران یک مرکز برای آفريقا شناسي داشته باشيم.

 

مردم آفریقا به خاطرات مشکلات خیلی کوچک و جزئی که در ایران اتفاق می‏افتد به من زنگ می‏زنند و گاهی حتی از ناراحتی گريه مي‏كنند و می‏گویند ما شنیده‏ایم در ایران این حادثه ناگوار اتفاق افتاده و یا گاهی از واقعه‏ای که رخ داده توضیح می‏خواهند.



محب شهدای گمنام شیراز


[ جمعه 26 تير 1390 ] [ 15:32 ] [ علیرضا دهقانی ] [ ]

پیش بینی قرآنی یا تصادف عددی؟
قرآن، ریاضی وپیش بینی نابودی اسرائیل
 

سید عبدالله حسینی یکی ازمحققین مرکز اسلامی ژوهانسبورگ طی مقاله ای با استناد به تفسیر ریاضی از سوره های مبارکه اسراء و کهف ازپیش بینی نابودی رژیم صهیونیستی توسط امام زمان(عج) خبر داد.


محب شهدای گمنام شیراز


[ جمعه 17 تير 1390 ] [ 15:29 ] [ علیرضا دهقانی ] [ ]

نماز صبح از بيماري‏هاي قلبي جلوگیری می‏کند
برخاستن از خواب براي اداي به موقع نماز صبح از ابتلا به بيماري‏هاي قلبي جلوگيري مي‏کند.

 

 

شبکه تلويزيوني العالم اعلام کرد به گفته جمعيت پزشکان قلب در اردن تحقيقات نشان مي‏دهد اداي به موقع نماز صبح بهترين وسيله براي جلوگيري از بيماري‏هاي قلبي و تصلب شرايين است زيرا برخاستن از خواب براي اداي نماز صبح عضلات قلب را تقويت مي‏کند و مانع از تصلب شرايين و عوارض ناشي از آن مي‏شود.

 

اين تحقيقات نشان مي‏دهد اگر انسان مدتي طولاني در حالت خواب باشد تعداد ضربان قلب وي به شدت و تا حد پنجاه ضربه در دقيقه کاهش پيدا مي‏کند به همين سبب جريان خون در رگ‏ها کند مي‏شود که اين امر رسوب املاح و چربي در ديواره رگ‏ها و بسته شدن آنها را در پي دارد.

 

نتايج اين تحقيقات نشان مي‏دهد افراد بايد از خوابيدن به مدت طولاني خودداري کنند به گونه‏اي که پس از حدود چهار ساعت از خواب برخيزند و دستکم پانزده دقيقه فعاليت داشته باشند.

 

به گفته پزشکان اداي نماز صبح بهترين فرصت براي رسيدن به اين هدف است.



محب شهدای گمنام شیراز


[ جمعه 18 تير 1390 ] [ 15:24 ] [ علیرضا دهقانی ] [ ]

 حجاب از نگاه زني كه كارش را به خاطر حجاب از دست داد!
«خانم بسا بوتوچي» يك نوشيعه‌ي اهل كوزوو است. وي داراي مدرك كارشناسي ارشد در رشته رياضيات بوده و با وجود اينكه هفده سال سابقه مؤثر در مدارس و دبيرستان‌هاي كوزوو دارد به دليل انتخاب حجاب و پوشش اسلامي از ادامه فعاليت آموزشي در مدارس اين كشور منع گرديده است.
ايشان كه همسر «آقاي منصور بوتوچي» از اعضاي مجمع عمومي مجمع جهاني اهل بيت(ع) است در تابستان سال جاري در قالب يك اردو متشكل از شيعيان كوزويي مرتبط با مجمع جهاني اهل بيت(ع) ، براي نخستين باربه ايران سفر نمودو جشن رسمي حجاب‌گذاري خود را در شهر مقدس قم برگزار كرد.
آنچه در پي مي‌آيد مقاله‌اي است كه ايشان با موضوع "موقعيت زن در جهان بيني اسلامي و اهل بيت(ع)" به نگارش درآورده‌ است.
.........................
به كوشش: عادله شفيعي ثابت (كارشناس اداره كل اروپا ـ آمريكاي مجمع جهاني اهل بيت عليهم السلام )
 

 

مقتضیات عصر ما بر ما فرض نموده است که خیلی از موضوعات را دوباره مطرح نموده و ارزشیابی نمائیم. یکی از این موضوعات موقعیت زن می باشد.

 

درمورد حقوق اجتماعی زن باید گفت موضوع مهم این هست که ببینیم ایا حقوق زن با مرد برابری می کند و باید یکی باشد یا نه؟

 

پس از قرن هفدهم، نهضتي در غرب تحت عنوان "حقوق بشر" آغاز شد. معتمدگاه ایشان "حقوق انسان ؛ بما هو انسان" بود. یعنی انسان از آن جهت که انسان است از چه حقوقی برخوردار می باشد.همه انسان ها بدون تفاوت در حقوق و آزادی های خود یکسان می باشند.

 

در قرن نوزده  شاهد حرکت اصلاحی دیگر در ارتباط با حقوق انسانها می باشیم که در آن بیشتر تکیه روی حقوق و آزادیهای انسان فقیر و پرولتار مقابل دولت و طبقه‌ي باصطلاح استثمارگر و سرمایه‌دار می‌باشد.

 

در قرن بیستم حرکت دیگري در این عرصه به وجود آمد که آن را فمینیسم می نامند که از حقوق زنان در مقابل مردان جانبداری می کند. در غرب حقوق زن کاملاً از طرف مرد پایمال بوده است و تنها در قرن بیستم مردان به فکر اصلاح این وضع افتادند. این حرکت اصلاحی امیدهای زیادی را نوید می داد جهت رهیافت آزادی و برابری در اجتماع، ولی آنان از یک مطلب مهم غافل بودند. برابری و آزادی در ارتباط و همزیستی دو جنس مختلف در اجتماع تعریف میگردد. زن موجودی هست که اقتضائات خودش را دارد همچنان که مرد موقعیت و اقتضائات مخصوص به خود را دارد.این دو در موجودیت یکسان بوده ولی در داشتن یکسری خواص و استعدادهای ویژه جنس خود تفاوت هایی  وجود دارد. یکسانی در وجود نمی تواند به یکسان سازی حقوق آن دو بی ا نجامد. برابری حقوق عمومی به برابری و بیطرفی هست ولی یکسان سازی به معنی این هست که حقوق یک دست و یکی می باشد.

 

 به این مثال توجه فرمائید: پدری دارد از دنیا می رود و می خواهد وصیت نماید. او میخواهد که به همه حظ و بهره ای ازمال و ملک برساند ولی او مجبور به یکسانی این بهره نیست. اشکالی ندارد که بر اساس توانائی و استعدادهای فرزندان در حظ و بهره از ملک تفاوت در میان ایشان قائل گردد، زیرا یکی به تجارت تمایل دارد، دومی به کشاورزی و سومی به چیز دیگر و این کار او خلاف عدالت نیز محسوب نمی گردد.

 

از آنجا كه زن و مرد در خلقت تفاوت‌هایی دارند طبیعی هست که در حقوق نیز به این تفاوتها توجه گردد. برابری بلی ولی نه هم یکسانی.

 

در ذیل به برخی تفاوت ها اشاره می‌نمائیم : 

 

تفاوت‌های فیزیکی : مرد اسکلت بزرگتری دارد و زن بدن نحیف تر، مرد قدش بلندتر میباشد و زن کوتاه تر. مرد صدای غلیظ تری دارد در حالیکه زن صدای رقیق و نازک. پسران دیرتر از دختر ها به سخن می آغازند  دختران زودتر به  تکامل  جنسی  وبلوغ  می رسند و پسران دیرتر.

 

تفاوت‌های روانی : مرد بیشتر به فعالیت فیزیکی تمایل دارد تا زن. احساسات مرد پرابتهاج تر از زنان ابراز می گردد. مرد متشنج تر از زن می باشد و زن آرام تر و مسلط تر بر خود.

 

در روایتی از «بیهقی» نقل شده است كه:  در جمع اصحاب نشسته بودم که «اسما بنت یزید» وارد شدو به رسول الله(ص) گفت: "پدر و مادرم به فدایت! من به نمایندگی از طرف زن‌ها نزد شما آمده‌ام و می دانم که هیچ زنی در شرق و غرب عالم نیست که حرف من را بشنود و با من هم رأی نباشد. خداوند تو را برای ما مردان و زنان فرستاد تا ما را هدایت نمایی و ماهم به خدا و تو ایمان داریم. ما طایفه زنان در خانه هستیم و لوازم شما را حفظ می‌کنیم و مردان را تمکین و برای مردان بچه می‌آوریم. اما شما مردان بر ما (علی الظاهر) برتری دارید. مثلا نمازهای جمعه وجماعت می‌خوانید ؛ به عیادت بیماران می روید؛ تشییع جنازه می‌روید؛پ یاپی به زیارت خانه خدا می روید و بالاتر از همه اینها جهاد در راه خداست. هرگاه مردی از شما برای حج ، عمره و یا جهاد از خانه بیرون می‌رود ما اموال شما را حفظ  می‌کنیم و لباس‌هایتان را می‌دوزیم و فرزندانتان را تربیت می‌کنیم. پس ای رسول خدا! آیا در اجر و ثواب شریک شما نیستیم»؟

 

پیامبر رو به اصحاب کرده و فرمودند: «آیا شنیده‌اید که زنی در پرسش از امور دین خود به این خوبی سخن بگوید»؟

 

عرض کردند: «ای رسول خدا! گمان نمی کردیم که زنی تا بدین پایه برسد».

 

سپس پیامبر رو به اسما کرده و فرمودند: «ای زن! برگرد و به زنانی که تو نماینده آنها هستی اعلام کن: که شوهرداری نیکوي هر یک از شما زنان و جلب رضایت همسرش و پیروی کردن از نظر موافق او، با همه این اعمالي که برای مردان نام بردی برابری می کند».

 

اسما در حالی که از شادی تکبیر و تهلیل می گفت نزد زنان برگشت.

 

 لذا با توجه به تفاوت‌هایی که وجود دارد اسلام بر خود لازم نمی‌داند که مرد و زن در حقوق، یکسان و یکی باشند همچنان که به امتیاز و تبعیض به نفع مرد معتقد نیست. اسلام به برابری حقوق آن دو رای داده ولی نه به اتحاد در حقوق.

 

حال ببینیم نظر قرآن دراین مورد چیست:

 

در جای دیگر می فرماید خدا همسرانتان را از نفس خودتان قرارداد. (نساء /1 ).

 

در برخی آیات نقش اول با زن بوده مانند داستان مادر حضرت موسی (القصص/7 ).

 

در مورد حضرت مریم تحدث او را با ملائکه و تأمین ما یحتاجش را از طریق غیبی یادآور می گردد. و نيز موقعیت حضرت خدیجه و یا بلندای جایگاه حضرت فاطمه(س) برای مردان غیر قابل احراز است.

 

اسلام می گوید که مرد و زن برای همدیگر آفریده شده اند. (بقره/187).

 

 البته با توجه به تفاوتهای ظاهری در خلقت طبیعی می باشد که در قوانین و مقررات نسبت به زن و مرد نیز تفاوت هایی داشته باشد. یکی از این تفاوت ها فرق در نحوه لباس پوشیدن می باشد. موضوع پوشش، شکل و گونه آن یک موضوع ساده ای نیست که قابل اغماض و مسامحه بوده باشد. نمی توان آن را مسئله صرفاً ذوقی و سلیقه ای تلقی نمود. اینجا بادو جهان بینی و نگرش کاملاً مخالف و متضاد در تمامی زمینه های حیات سر و کار داریم که یکی از آنها پوشش و گونه آن میباشد.

 

عملاً آسان تر این می باشد که پوشش دیگران را تقلید نمائیم،لکن قرون می گذرد و ما می بینیم که نه تنها پوشش اقوام تقلید می گردد، بلکه بر عکس، هر قوم و ملیتی می خواهد که با فرهنگ سنت پوشش مخصوص به خود نیز حفظ گردد.  

 

کم نیست مواردی که تغییر در پوشش بشارت دهنده تغییر در فرهنگ بوده است و نیز معلوم می باشد که انسان نمی تواند از فرهنگ خود بیگانه گردد تا اینکه نحوه پوشش خود را الغاء ننماید.

 

پوشش هر شخص به منزله بیرقی هست که در زادگاه او به اهتزاز در می آید که جلوی ساختمان و ادارجات موطنش نصب می گردد و با آن می خواهد روشن نماید که به چه فرهنگ و ملیتی تعلق دارد. به این نحو انسانی که با غیرت تام از زیر و بم خود و هویت ملی و مذهبی خویش محافظت می کند از پوشش و نحوه لباس پوشیدنش صیانت می نماید و از تشبه به اغیار عار و ننگ دارد، زیرا که از جهان بینی و ارزش های ملی خود دفاع می کند و می خواهد به آنها وفادار بماند.

 

گونه و جنس پوشش نیزاز اهمیت بالائی برخوردار می باشد و به عنوان مظهر و نمود شخصیت تلقی می گردد که با آن معروف و شهره می باشد. دو حدیث  از احادیث رسول اکرم که ارتباط با پوشش دارد را نقل می کنیم:

 

وسیله نقلیه و لباس مکفی هست که به شخص ذلیل و پست آبرو و احترام هبه نماید.

 

آنکه بخاطر تبرج و فخر فروشی لباس می پوشد در روز قیامت خداوند او را با لباس آتشین و گداخته محشور می گرداند.

 

پوشش درست زن را سعادتمند و جمالش را دائمی می گرداند.

 

 سؤالی که پیش می آید این هست: یک زن مسلمان چگونه باید لباس بپوشد؟  در قرآن آیاتی از قبیل  احزاب 59 و نور 30/31 در این زمینه توضیح داده است. در این آیه ها ضرورت حجاب را می بینیم که خداوند این قانون را در چند آیه جداگانه مورد تأکید قرارداده است و نه در آیه تنها که برخی از احکام به این گونه است. این اهیمت حجاب و پوشش زنان را نشان می دهد.

 

مطلب دیگری که حائز اهمیت می باشد این هست که این حکم الهی با مخالفت سرسخت دشمنان اسلام و مورد تخطئه از طرف آنها واقع شده است. غربی ها حجاب را به منزله علم عقب ماندگی تلقی می کنند و می گویند که حجاب موجب بدبختی زن هست، مانع از رشد او می گردد و افترائات بی پایه و اساس دیگر.

 

 متأسفانه خیلی از دول در سیاست شان این نقطه گنجانده شده است که با حجاب و مسئله زنان برخورد شود و تبلیغات سوئی صورت گیرد.

 

 هر روز با اخباری مواجه می گردیم که از ممنوعیت حجاب پوشیدن در مدارس و دانشگاه ها حاکی هست و یا شرط ادامه تحصیل دختران مسلمان را برداشتن حجاب اسلامی ذکر می کنند و از کار و اشتغال زنان با پوشش اسلامی جلوگیری به عمل می آورند.  سؤال اینجا است که چرا اینهمه جنجال ضد حجاب؟ مگر حجاب مانع از چیست؟ چرا با جرائمی چون روسپیگری و مواد مخدر که ریشه جامعه و تمدن را هدف گرفته است مبارزه صورت نمیگیرد و یا با عوامل سوء  دیگری که جان هزاران نفر را به خطر انداخته است هیچ گونه برخوردی صورت نمی گیرد. در حالیکه زن محجبه دو عزت و افتخار کسب می‌کند: 1. موقعیت والا در نزد پروردگار  2.موقعیت در جامعه.

 

 زن محجبه در نزد خداوند، ائمه اطهار (ع) و ملائکه  از عزت و رضایتمندی برخوردار هست چراکه مقابل خداوند کرنش نموده، امر او را امتثال نموده و با حجابی که خداوند مقدرش کرده خود را پوشانده است. هنگام راه رفتن خداوند و رحمتش همواره با او هست و ملائکه دعاگوی او می باشند. (قصص/60 ).

 

 در جامعه نیز از احترام و عزت برخوردار می باشد زیراکه به اخلاق و عفت مزین بوده و زیبای های طبیعی را که خداوند به او داده را می پوشاند.

 

فلسفه حجاب را می توان با مثالهای زیبا توضیح داد. زن به منزله عطر خوشبویی هست که باید داخل ظرف مخصوص باشد، جواهری هست که باید از او مراقبت به عمل آورد و این وظیفه او می باشد که از چیزهای پست و انظار فاسد و غرض آلود خود را صیانت نماید. او از افراد هرزه مانند جواهر و لعل؛ خود را حفاظت می کند. حجاب تنها حافظ او می باشد. زن پوشیده ازنظر افراد هرزه وآلوده در حفاظت می باشد زیرا بدنش پوشیده، زیبائیهای او نیز مستور بوده بطوری که مردها از دیدن آن ناتوان بوده و طمع نمی کنند. بلکه برعکس او را بیشتر احترام نموده  گرامی می دارند.  حجاب استحکامی هست که تو را از فساد و افراد منحرف و شهوت‌ران نگه می‌دارد. از این جهت خواهران مسلمان را دعوت می کنم که:

 

ـ از خدا اطاعت نموده اوامر او را اجرا نمایید زیرا این به نفع و مصلحت خودشان می باشد.

 

ـ از اینکه با حجاب شده اند خجالت نکشند، با قاطعیت حجاب را بپوشند هر چند از خانواده کافر بوده باشند، در مدسه باشد و یا در جامعه ای که غیر مسلمین بر آن حاکم هستند.  در دین خود عادل و قاطع باشند و در دیدگاه‌های خود استوار.

 

(به آيه‌هاي 38 و 112 سوره مباركه هود مراجعه كنيد).

 

از این مطالبی که ذکرش رفت می‌توان نتیجه گرفت که راهی که یک خانم مسلمان در غرب باید پیش گیرد تا به حجاب بیانجامد بسيار صعب و همراه با تزکیه و ایثار است. ولی باید در نظر داشت که یک خانم تا وارد "حيات توأم با حجاب" نشود نمی‌تواند معنی سعادت، رضایتمندی، راحتی روحی و آزادی در جامعه را احساس کند. خانم بی‌حجاب گمان می‌کند که از این مسائل برخوردار است، در حالي كه این، خیالی بیش نیست. لذا زن باید اول توبه نموده و سپس با اراده خود حجاب بپوشد. خداوند نيز در اين‌صورت توبه او را قبول نموده از گناهانش می‌گذرد؛ چرا كه:

 

وَهُوَ الَّذِي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَيَعْفُو عَنِ السَّيِّئَاتِ وَيَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ ـ و اوست كسى كه توبه را از بندگان خود مى‏پذيرد و از گناهان درمى‏گذرد و آنچه مى‏كنيد مى‏داند (شوری/25 ).



محب شهدای گمنام شیراز


[ جمعه 19 تير 1390 ] [ 15:23 ] [ علیرضا دهقانی ] [ ]

یک خواننده زن فرانسوی پس از اسلام آوردن، با حجاب شد
دیامس خواننده فرانسوی با حضور در مسجد ژان فیلیپه پاریس اسلام آورد و خود را ملتزم به رعایت شئونات اسلامی از جمله حجاب و قطع ارتباط با مردان نامحرم کرد.

 

 

 

به گزارش خبرگزاری ابنا، دیامس (یا دیامز ـ Diam's) خواننده مشهور رپ فرانسوی از ارائه دلایل خود در گرویدن به اسلام و هر گونه گفتگو با رسانه‏ها خودداری کرده است.

 

اما مجله «پاری ماچ» چاپ پاریس با ذکر این خبر نوشته است: "او در حدود دو ماه است که با جوانی مسلمان ازدواج کرده و در این مدت در حالات زندگی او تغییرات اساسی رخ داده است. دیامس که چند مدتی بود به دلیل ابتلا به بیماری افسردگی شدید از حضور در اجتماع خودداری می‏کرد، در صحبت با دوستانش گفته است من نزد پزشکان زیادی رفته‏ام ولی درمان بیماری خود را تنها در عمل به دستورات اسلام یافته‏ام".

 

«میلانی جورجیادیز ـ Mélanie Georgiades» مشهور به دیامس در 25 جولای 1980 در نیکوزیای قبرس از مادری فرانسوی و پدری یونانی به دنیا آمده است. وی که یک شاعر و خواننده رپ فرانسوی ـ قبرسی به شمار می‏آید در سال 1984 به همراه خانواده‏اش به "اسون ـ Essonne" واقع در حومه پاریس مهاجرت کرد؛ اما از هفت سالگی به علت طلاق پدر و مادرش از یکدیگر، تنها زندگی کرده و تا 15 سالگی در نوانخانه بوده است.

 

دیامس 29 ساله که به علت اشعار و شخصیت سیاسی‏اش در اذهان عمومی فرانسویان شناخته شده است، در آهنگ‏های خود شدیداً به سازمان‏های بین‏المللی مدعی حقوق‏بشر اعتراض و از کودکان بی‏سرپرست مهاجر کشورهای آفریقایی و اسلامی دفاع می‏کرد.او نه تنها با سیاست‏مداران راست‏گرایی همچون «ژان ماری لوپن» و دخترش «ماری لوپن» به مخالفت شدید پرداخته، بلکه با سیاست‏های رییس جمهور فعلی فرانسه «نیکلا سارکوزی» هم مخالف است.

 

دیامس اکنون با گرویدن به دین مبین اسلام، راه آرامش و رستگاری را در آموزه‏های آن یافته است.

 

بنابر آمار رسمی فرانسه، سالانه 3 هزار و 500 نفر در این کشور مسلمان می‏شوند که این رقم در سال جاری بیش از 5 هزار نفر بوده است. جامعه مسلمانان فرانسه این آمار را بسیار بیشتر از آنچه ارگان‏های رسمی فرانسه اعلام کرده‏اند، می‏داند.



محب شهدای گمنام شیراز


[ جمعه 17 تير 1390 ] [ 15:22 ] [ علیرضا دهقانی ] [ ]

رهبر معظم انقلاب در دیدار مسؤولان قضا :
 هیچکس حق ندارد به بهانه افشاگری، آبروی افراد را بریزد

زیر سؤال بردن فعالیت‏ها و آمارهای مسئولان عالی سه قوه، ضداعتماد عمومی و برخلاف مصالح کشور است/ باید با صبر همراه با بصیرت در مقابل سختی‏ها ایستاد و محنت‏ها را به نردبانی برای پیشرفت تبدیل کرد/ متهم شدن به معنای مجرم بودن نیست، بنابراین هیچکس حق ندارد تا زمانی که جرمی ثابت نشده، آن را رسانه‏ای کند/ هیچ لزومی به افشاگری وجود ندارد و هیچکس حق ریختن آبروی یک مسلمان را ندارد/ حتی در مواردی که جرم در دادگاه نیز اثبات می شود، نباید نام فرد مجرم علنی و رسانه ای شود زیرا خانواده وی تحت فشار قرار می‏گیرند...
 

 

 

به گزارش خبرگزاری اهل‏بیت(ع) ت ابنا ـ حضرت آیت الله العظمی خامنه‏ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز در دیدار رئیس و مسئولان عالی قوه قضاییه و جمعی از قضات و کارکنان دستگاه قضایی، صبر همراه با بصیرت در مقابل سختی ها را عامل اصلی پیشرفت حرکت رو به جلوی ملت ایران در 33 سال گذشته ارزیابی کردند و با اشاره به نیاز قوه قضاییه به دو رکن مهم اقتدار و اعتماد عمومی افزودند: هرگونه اقدام و یا القای تشکیک برای زیر سؤال بردن فعالیتها، گزارشها و آمارهای مسئولان عالی سه قوه بویژه قوه قضاییه، اقدامی نادرست، ضداعتماد عمومی و برخلاف مصالح کشور است و همه مسئولان، صاحبان تریبون ها و رسانه ها باید به این موضوع مهم کاملاً توجه کنند.

 

در این دیدار که در آستانه سالگرد حادثه انفجار تروریستی دفتر حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیر سال 1360 و شهادت آیت الله دکتر بهشتی و 72 تن از یاران انقلاب برگزار شد و جمعی از خانواده های شهدای حادثه هفتم تیر نیز حضور داشتند، رهبر انقلاب اسلامی با گرامیداشت یاد و خاطره این شهدا بویژه شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی، خاطرنشان کردند: حادثه هفتم تیر حقیقتاً یک محنت بود اما ملت ایران با صبر و بصیرتی که از طرف امام بزرگوار (ره) تزریق می شد، این محنت را تبدیل به نعمت کرد و موج را به طرف خود دشمن برگرداند.

 

حضرت آیت الله خامنه ای، این درس امتحان پس داده شده ملت ایران را عامل اصلی پیشرفتها و حرکت رو به جلو دانستند و افزودند: ملت ایران به دلیل اهداف والای خود که همان رسیدن به ارزشهای اسلامی و تحقق مبانی اسلامی در جامعه و انتشار آن در جهان است، همواره با زورگویان عالم و استعمارگران و دیکتاتورها و سختی های تحمیلی از طرف آنها مواجه بوده و خواهد بود، بنابراین باید با صبر همراه با بصیرت در مقابل سختی ها ایستاد و محنت ها را به نردبانی برای پیشرفت و ارتقاء تبدیل کرد.

 

مسائل مربوط به قوه قضاییه بخش دیگری از سخنان رهبر انقلاب اسلامی بود.

 

حضرت آیت الله خامنه ای، اقتدار و اعتماد عمومی را دو رکن اصلی مورد نیاز قوه قضاییه برشمردند و تأکید کردند: اقتدار قوه قضاییه با تأمین زیرساختهای مناسب انسانی و فنی بوجود می آید.

 

ایشان افزودند: تربیت انسانهای شایسته، فاضل، امین و درستکار و همچنین ابتکار و نوآوری، وضع قوانین صحیح و بهره گیری درست و براساس تشخیص عقلی، از پیشرفتهای گوناگون فنی و سازمانی، زمینه ساز استحکام درونی قوه قضاییه و اقتدار آن خواهد بود.

 

رهبر انقلاب اسلامی لازمه جلب اعتماد عمومی به عنوان دومین رکن مورد نیاز قوه قضاییه را، تأمین عدالت دانستند و تأکید کردند: تبدیل شدن عدالت به جریانی فراگیر و دائمی در قوه قضاییه نیازمند تقوا، نگاه بی طرفانه در حوادث کوچک و بزرگ، و عملکرد دقیق و حکیمانه به قانون است.

 

حضرت آیت الله خامنه ای در همین خصوص به موضوع سلب اعتماد عمومی هم اشاره کردند و با انتقاد از برخی القای تشکیک ها در اقدامات و گزارشهای قوه قضاییه و همچنین قوای مجریه و مقننه، افزودند: زیر سؤال بردن زحمات و گزارشهای رسمی مسئولان عالی نظام در سه قوه و سلب اعتماد عمومی، کاری غلط و نادرست است و همه مسئولان، صاحبان تریبون ها و رسانه ها باید متوجه این موضوع مهم باشند.

 

ایشان با اشاره به احتمال اشتباه در برخی گزارشها و یا آمارها خاطرنشان کردند: نباید با تعمیم این موضوع و القای شبهه، اعتماد مردم را از بین برد.

 

رهبر انقلاب اسلامی به موضوع رسانه ای کردن اتهامات نیز اشاره کردند و افزودند: متهم شدن به معنای مجرم بودن نیست، بنابراین هیچکس در قوه قضاییه و در خارج از این قوه و در رسانه ها حق ندارد تا زمانیکه جرمی ثابت نشده، آن را رسانه ای کند.

 

حضرت آیت الله خامنه ای با انتقاد از برخی فشارها به قوه قضاییه برای افشاگری، خاطرنشان کردند: هیچ لزومی به افشاگری وجود ندارد و هیچکس حق ریختن آبروی یک مسلمان را ندارد.

 

ایشان با تأکید بر اینکه در شرع فقط در مواردی خیلی خاص، اجازه انتشار مجازات و یا علنی شدن مشخصات شخص مجازات شونده، داده شده است، افزودند: حتی در مواردی که جرم در دادگاه نیز اثبات می شود، نباید نام فرد مجرم علنی و رسانه ای شود زیرا خانواده وی تحت فشار قرار می گیرند و دچار مشکل می شوند.

 

رهبر انقلاب اسلامی در پایان سخنان خود با اشاره به پیشرفتهای قوه قضاییه از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون و در دوره های مختلف خاطرنشان کردند: در دوره فعلی نیز شخصیت برجسته ای از لحاظ علم، ابتکار، نشاط، انگیزه و همت در رأس قوه قضاییه قرار دارد و اقدامات عالمانه و مبتکرانه تحسین برانگیزی انجام گرفته است.

 

در ابتدای این دیدار، آیت الله آملی لاریجانی رئیس قوه قضاییه ضمن گرامیداشت یاد و خاطره شهدای حادثه تروریستی هفتم تیر بویژه شهید آیت الله بهشتی، گزارشی از اقدامات انجام گرفته در قوه قضاییه در دو سال گذشته ارائه کرد.

 

تلاش برای برطرف کردن مشکل کمبود نیروی انسانی کارآمد از طریق جذب یکهزار نیروی جدید، آموزش ضمن خدمت قضات و کارکنان، اهتمام جدی به نظارت درونی در قوه قضاییه از طریق تأسیس معاونت نظارت در دیوانعالی کشور و دادستانی کل کشور و فعال شدن شورایعالی نظارت در قوه قضاییه، توسعه زیرساختهای سخت افزاری و طراحی نرم افزارهای مورد نیاز برای تسهیل در ارائه خدمات، تشکیل معاونت پیشگیری و همکاری با دستگاهها برای پیشگیری از جرم، ایجاد زیرساختهای لازم برای دسترسی آسان مردم به اطلاعات حقوقی، تلاش برای حل مشکلات معیشتی قضات و کارکنان دستگاه قضایی، بهبود شرایط فیزیکی زندانها، و کاهش میانگین زمان رسیدگی به پرونده های قضایی از جمله مواردی بود که آیت الله آملی لاریجانی در گزارش خود به آنها اشاره کرد.

 

رئیس قوه قضاییه همچنین با اشاره به عملکرد دستگاه قضایی در برخورد با عوامل و سران فتنه 88 و تأکید بر برخورد با سایر جریانات انحرافی، گفت: قوه قضاییه به مبارزه بی امان، قاطعانه و عادلانه خود با مجرمان جرایم خاص، قاچاقچیان مواد مخدر، سارقان مسلح، متجاوزان به نوامیس، اشرار و مفسدان اقتصادی ادامه خواهد داد.



محب شهدای گمنام شیراز


[ جمعه 17 تير 1390 ] [ 15:17 ] [ علیرضا دهقانی ] [ ]

everybody read quran for once, no more.please
terry jones is a crazy

سكوت ما مسلموناي شناسنامه اي باعث شده تا هر كس و ناكسي از هر گوشه ي دنيا جرات كنه تا همه ي اعتقاداتمون، همه ي باورهامون، همه ي دينمون رو به سخره و بازيچه بگيره...! تحمل اسلام ستيزي تا كجا؟ بس نبود اهانت ها به پيامبرمان (صلي عليه و آله وسلم )

سكوت كنيم تا قرآنمان را بسوزانند!
عيب از اسلام است كه در دنياي غرب مسلمان را تروريست مي دانند و اسلام را شيطاني يا از مسلماني من كه هيچ قدمي براي اعتقادم برنداشته ام!

بسه سكوت، بسه بيخبري... بياييد مسلماني را تمرين كنيم... بياييد علي وار در مقابل كفر بايستيم و هر كس در هر لباسي و در هر جايگاهي، ذره اي مسلماني كند...



محب شهدای گمنام شیراز


[ یک شنبه 5 تير 1390 ] [ 18:35 ] [ علیرضا دهقانی ] [ ]

۱- بعد از جنگ جمل و شكست سخت پيمان شكنان، معاويه كه خود در برپايي فتنه جمل نقش برجسته و موثري داشت و اكنون آرزوي پيروزي بر حكومت عدل علي(ع) را بر باد رفته مي ديد، براي ترديدافكني در دل مومنان به سرزنش آنان روي آورد. معاويه در شام و عوامل حكومت بني اميه در جاي جاي جهان آن روز اسلام، اين ساز بد صدا را كوك كرده بودند كه اگر طلحه و زبير، آنگونه كه علي(ع) مي گويد، از صراط مستقيم اسلام خارج شده بودند و پيكار با آنان ضرورت داشت، چرا پسر ابوطالب(ع) پيش از اين، نه فقط آن دو را بيرون از دايره حق نمي دانست، بلكه ايثار و فداكاري آنان در ركاب رسول خدا(ص) را نيز مي ستود و به زبان و قلم و قدم از آن دو حمايت مي كرد؟! پاسخ اين سؤال، روشن بود و كمترين ابهامي نداشت. مادام كه طلحه و زبير در مسير اسلام گام مي زدند و از صراط مستقيم الهي بيرون نرفته بودند، به حكم اسلام و منطق عقل و ايمان، در حلقه ياران به حساب مي آمدند و اما، هنگامي كه به زياده خواهي روي آوردند و با تحريك دشمنان پاي از صراط مستقيم الهي بيرون كشيده و به مخاصمه با حاكميت عدل صف آراستند، مقابله با آنان ضرورتي غيرقابل اجتناب بود... «حق» همان بود كه از آغاز بود و تغييري نكرده بود. اين طلحه و زبير بودند كه تغيير كرده بودند و ديگر طرفدار حق نبودند، بلكه به مقابله با آن نيز آمده بودند. از اين روي، مردمان مومن و خداجويي كه در ركاب امير مومنان(ع) به روي پيمان شكنان شمشير كشيدند و چشم فتنه را بيرون آوردند، نه فقط قابل ملامت نبودند كه ژرفاي بصيرت آنان در تميز به موقع سره از ناسره، شايسته بيشترين تقدير و تقديس و مثال زدني نيز بود.
اين روزها در پي افشاي چهره واقعي جريان انحرافي كه قبل از همه، اعتراض اصولگرايان و توده هاي عظيم مردم را در پي داشته و دارد، برخي از عوامل بيروني و داخلي فتنه 88 دقيقا مانند اسلاف فكري و كاخ سبزنشين خود در «شام»، زبان به ملامت مردم مومن و چهره هاي اصولگرا گشوده و حمايت آنان از دولت احمدي نژاد را با اين استدلال كودكانه زير سؤال مي برند كه چرا علي رغم حضور اين جريان انحرافي در كنار رئيس جمهور، از آقاي احمدي نژاد حمايت كرده بوديد؟! فلان نماينده مجلس رگ گردن به عصبانيت يا در تظاهر به عصبانيت سيخ مي كند و فرياد برمي آورد «كساني كه براي احمدي نژاد از سر و كول هم بالا مي رفتند، امروزه منتقد شده اند»! آن ديگري كه در حمايت از فتنه آمريكايي- اسرائيلي 88 همه حيثيت خود را يكجا به قمار آورده و باخته است به زعم خود، هشدار مي دهد كه «چرا به توصيه هاي ناقدان - بخوانيد سران فتنه- توجهي نكرديد و آن هشداردهندگان را از ميدان به در كرديد كه اكنون شاهد حضور و فعاليت جريان انحرافي باشيد»؟!و ....
اكنون بايد از اين حاميان فتنه 88 و نان به نرخ روزخورهاي حرفه اي پرسيد؛ آيا كساني كه بلافاصله پس از مشاهده اولين نشانه هاي انحراف به مقابله با آن برخاسته اند قابل ملامت هستند يا شما كه از نوك پا تا فرق سر در فتنه آمريكايي- اسرائيلي 88 فرو رفته بوديد و با مشاهده صدها سند غيرقابل انكار از وابستگي سران و عوامل فتنه به مثلث آمريكا، انگليس و اسرائيل، نه فقط زبان به كام كشيده بلكه با همه توان در خدمت بيگانگان قرار گرفته بوديد؟! و اين كه، كلاه خودتان را قاضي كنيد و به اين پرسش پاسخ بدهيد كه آيا اين روزها زبان اسلاف كاخ سبزنشين خود در شام آن روزها را به كام نگرفته ايد؟ امروز ميان شما و عوامل آن روز معاويه ها و عمروعاص ها چه تفاوتي هست؟ لطفا فقط به يك نمونه از اين تفاوت ها - اگر هست كه نيست- اشاره بفرمائيد! شما دقيقاً مانند عوامل بني اميه، هنگامي كه طلحه و زبير در ركاب رسول خدا(ص) شمشير مي زدند و در بيعت با علي عليه السلام بودند با آنان دشمني مي ورزيديد و بلافاصله پس از آن كه جبهه حق را ترك كردند و ساز مخالفت نواختند، سالوسانه آنان را به نقد كشيديد و در باطن با آنها احساس همراهي و همنوايي كرديد. آيا مي توانيد ارتباط نه چندان پنهان خود با جريان انحرافي را انكار كنيد؟ مگر جريان انحرافي چه مي گويد و چه مي كند كه شما هزاران برابر زشت تر و پلشت تر از آن را نگفته و نكرده ايد؟ لطفاً خودتان را به آن راه نزنيد، مديريت جريان انحرافي و فتنه 88 يكي است. اينطور نيست؟! اگر جريان انحرافي اشغالگران قدس را «مردم اسرائيل»! ناميده است، شما كه روز قدس به دستور مستقيم اسرائيل- به توصيه سايت وزارت خارجه اسرائيل، دو روز قبل از روز قدس- به نفع اسرائيل شعار داديد. اگر جريان انحرافي درباره حضرت صاحب الزمان(عج)، نظرات سخيف و منحرفي مطرح مي كند، سخنگوي فتنه 88 كه آشكارا وجود مبارك حضرت بقيه الله -ارواحنا له الفداء- را نفي كرد و شما نه فقط دم برنياورديد بلكه به نمايندگي وي از جانب خود افتخار هم كرديد!! نكرديد؟! اگر جريان انحرافي مشكوك به رابطه پنهان با عوامل آمريكاست، شما كه آشكارا و بي پرده از دستورالعمل آمريكايي ها و اسرائيلي ها پيروي كرديد و روز مبارزه با استكبار جهاني به نفع آمريكا شعار داديد. نداديد؟! جريان انحرافي آلوده به فساد اقتصادي است اما، آيا هيچ يك از مفسدان اقتصادي و غارتگران بيت المال را مي توانيد آدرس بدهيد كه در جبهه شما نبوده باشند؟! شما مسجد آتش نزديد؟ شما به ساحت مقدس امام حسين عليه السلام اهانت نكرديد؟ شما به دستور جرج سوروس صهيونيست عكس حضرت امام(ره) را پاره نكرديد؟ به دستور مايكل لدين، شعار «توپ تانك بسيجي ديگر اثر ندارد» سر نداديد؟ به پيروي از فرمول جين شارپ به روي مردم مستضعف و محروم صرفاً به دليل پايداري آنان در اسلام، قمه نكشيديد؟! شما در جريان فتنه 88 با بهايي ها، منافقين، سلطنت طلب ها، ماركسيست ها، عبدالمالك ريگي ها، ائتلاف نكرده بوديد و آيا اين ائتلاف كماكان ادامه ندارد؟ آيا مي توانيد فقط يك نمونه -تأكيد مي شود فقط يك نمونه- از اقدامات و مواضع خود از آغاز فتنه 88 تاكنون را آدرس بدهيد كه با دستورالعمل از پيش ابلاغ شده سرويس هاي اطلاعاتي آمريكا و انگليس و اسرائيل منطبق نبوده باشد؟! اگر فقط يك نمونه سراغ داريد، بفرمائيد. همه دستورالعمل ها با ذكر تاريخ ابلاغ به شما موجود است.
راستي! چقدر جالب و خواندني خواهد بود اگر فهرستي از ياران خود در فتنه 88 را كه به آمريكا و اروپا و بعضاً اسرائيل گريخته و اكنون با كسب پناهندگي نقاب دروغين از چهره فرو انداخته و به دشمني آشكار با اسلام و انقلاب و مردم ايران مشغولند، ارائه بدهيد. اين كه كار سختي نيست. اين فهرست را ارائه كنيد تا همه بدانند شما چه كاره ايد؟
2- معاويه بعد از آن كه از ترفند پيش گفته نتيجه اي نگرفت و در توهم آفريني ميان مومنان و پيروان حضرت اميرعليه السلام ناكام ماند، به ترفند ديگري روي آورد و آن، اين كه؛ اگر علي(ع) امام معصوم است و نگاه ملكوتي دارد، چرا، در آغاز از طلحه و زبير حمايت كرد كه امروز شاهد خروج و مخالفت آنها با خليفه مسلمين باشد؟! پاسخ اين سوال كودكانه نيز روشن و خالي از ابهام بود، چرا كه؛ اولا؛ مولاي ما حضرت اميرعليه السلام، تا آن هنگام كه طلحه و زبير در ركاب رسول خدا(ص) به دفاع جانانه از اسلام و مسلمين مشغول بودند و پس از آن، مادام كه پاي از صراط مستقيم الهي بيرون نكشيده و در مقابل حاكميت الهي امام(ع) به تخاصم صف آرايي نكرده بودند، به حكم عقل و شرع از آنان حمايت مي كرد و بر اين حمايت اصرار نيز مي فرمود ولي پس از آن كه انحراف و دشمني خويش با اسلام و مسلمين را آشكار و فتنه جمل را برپا كردند باز هم به حكم عقل و شرع به مقابله با آنان همت گماشتند چرا كه رهبران الهي و از جمله ائمه اطهار عليهم السلام قصاص قبل از جنايت نمي كنند و نيت ها را به محاكمه نمي كشند. و اما، درباره نگاه ملكوتي حضرت و اين كه آيا از ابتدا نسبت به هويت طلحه و زبير و يا عاقبت كار آنان آگاه بودند يا نه؟ بايد به بيان خود ايشان مراجعه كرد. آنجا كه در بخشي از خطبه چهارم نهج البلاغه مي فرمايند؛
«پيوسته پيمان شكني شما را مي پائيدم، و نشان فريفتگي را در چهره تان مي ديدم. راه دينداران را مي پيموديد و آنگونه نبوديد كه مي نموديد. به صفاي باطن، درون شما را مي خواندم و بر شما حكم ظاهر مي راندم» دقيقا همان گونه كه حضرت آقا، به پيروي از مولا و مقتداي خويش امير مؤمنان عليه السلام عمل فرمودند.
از اين زاويه نيز، كنايه معني دار! عوامل بيروني و داخلي فتنه، حرف جديدي نيست. همان ايراد معاويه و يارانش به حضرت امير عليه السلام است!!
3- «بني قريظه» و «بني نضير» دو قبيله بزرگ از يهوديان بودند. آنها از طريق تورات و بشارت هاي حضرت موسي(ع) دريافته بودند كه پيامبر اكرم، حضرت محمدمصطفي(ص) بعد از بعثت به منطقه اي از حجاز و ميان دو كوه «عير» و «احد»- يثرب آن روز و مدينه امروز- هجرت مي كند بني قريظه و بني نضير در پي اين دريافت به اطراف مدينه كوچ كرده و در انتظار هجرت پيامبر اعظم(ص) نشسته بودند تا اولين كساني باشند كه به ايشان ايمان مي آورند. اما، هنگامي كه رسول خدا(ص) به مدينه هجرت فرمود بني قريظه و بني نضير، با آن كه به تصريح قرآن- از جمله آيه 89 سوره مباركه بقره- اوصاف او را مي شناختند و در انتظارش بودند به او كفر ورزيدند، چرا كه از يكسو بزرگان آنها به چرب و شيرين دنيا آلوده شده بودند و از سوي ديگر اعتراض داشتند كه چرا پيامبر آخرالزمان(ص) از ميان قوم يهود برانگيخته نشده و مي گفتند؛ انتظار ما آن بود كه رسول خدا(ص) از ميان ما باشد!
اين «قبيله گرايي» به جاي «حق گرايي» اگرچه در قوم يهود بروز برجسته و تعيين كننده اي دارد ولي منحصر به آنان نبوده و نيست، بلكه در موارد فراواني شاهد بوده ايم كه قبيله گرايي ياد شده در قالب «گروه گرايي»، «حزب گرايي»، «ملي گرايي» و نظاير آن بروز كرده است.
اكنون روي سخن با جماعت اندك و فرو پاشيده فتنه گران 88 است و بايد خطاب به آنان گفت؛ آيا شما كه مانند يهود بني قريظه و بني نضير، چشم و گوش بسته و دست از تفكر و تعقل شسته از گروه و حزبي كه به آن وابسته ايد اطاعت مي كنيد و با وجود روشني و بديهي بودن حقايق، به خاطر وابستگي جبهه اي و حزبي دست از باطل نمي كشيد و عنان خود را به دست دشمنان تابلودار اسلام و انقلاب و مردم كشورتان سپرده ايد، مصداق واقعي «تعصب جاهلي» و «ارتجاع كور» نيستيد؟ و آيا توده هاي عظيم مردم اصولگرا كه به پيروي از اميرمومنان(ع)، مواضع و عملكرد اشخاص را با معيار «حق» مي سنجند و نه حق را با اشخاص؟! و هر جا انحرافي ببينند به مقابله برمي خيزند شايسته تقدير نمي باشند؟!
 

 



محب شهدای گمنام شیراز


[ یک شنبه 10 تير 1390 ] [ 18:23 ] [ علیرضا دهقانی ] [ ]


 

روز عرق و خون


 

نزد امام رضا علیه السلام اسم قائم عجل الله تعالی فرجه برده شد.

ایشان فرمودند: امروز روز آسایش و راحتی شماست...

پرسیدند: چگونه؟

فرمود: وقتی قائم(عج) ما خروج کند، روز عرق و خون، و خواب بر روی زین‌هاست!1

::::

 

آخرین جمعه ها تا جمعه ی آخر ...

ظهور نزدیک است ...

با گناه به تعویقش نیندازیم!



محب شهدای گمنام شیراز


[ یک شنبه 5 تير 1390 ] [ 18:17 ] [ علیرضا دهقانی ] [ ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

بصیرت را در همه ابعاد زندگی خود پیاده کنیم تا دینمان و عقایدمان را ناخواسته و نفهمیده به یغما نبرند. التماس دعا
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان بصیرت و آدرس basirat110.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





امکانات وب