بصیرت
 
قالب وبلاگ

 

تاکید قرآن بر محبت اهل بیت صلوات الله

 

قرآن سخن پیامبران گذشته را که نقل مى‏کند مى‏گوید:« همگان گفتند: ما از مردم مزدى نمى‏خواهیم، تنها اجر ما بر خداست‏» .اما به پیغمبر خاتم وحی مى‏شود:


«قل لا اسالکم علیه اجرا الا المودة فى القربى».

«بگو از شما مزدى را درخواست نمى‏کنم مگر دوستى خویشاوندان نزدیکم».

 

 



محب شهدای گمنام شیراز



ادامه مطلب
[ جمعه 15 مهر 1390 ] [ 10:33 ] [ علیرضا دهقانی ] [ ]

 

حيات اجتماعي امام رضا عليه السلام

دوران حيات امام هشتم اوج گيري گرايش مردم به اهل بيت و دوران گسترش پايگاههاي مردمي اين خاندان است.

چنان كه مي دانيم امام از پايگاه مردمي شايسته اي برخوردار بود و «در همان شهر كه مأمون با زور حكومت مي كرد او مورد قبول و مراد همه مردم بود و بر دلها حكم مي راند... نشانه ها و شواهد تاريخي ثابت مي كند كه (در اين دوران) پايگاه مردمي مكتب علي عليه السلام از جهت علمي و اجتماعي تا حدي بسيار رشد كرده و گسترش يافته بود. در آن مرحله بود كه امام عليه السلام مسئوليت رهبري را به عهده گرفت».

 



محب شهدای گمنام شیراز



ادامه مطلب
[ جمعه 15 مهر 1390 ] [ 10:28 ] [ علیرضا دهقانی ] [ ]

 

برخى وصيتهاى امام صادق علیه السلام براى شيعيان
 
صفحاتى از زندگانى امام جعفر صادق (ع)

زيد شحام می ‏گويد: ابوعبدالله (ع) به من فرمود: به همه كسانى كه به نظر تو، مطيع ما هستند و از ما حرف مى‏شنوند، سلام برسان. من همه شما را به تقواى الهى و ورع دينى فرا مى‏خوانم، و اينكه براى خدا كوشش كنيد، راستگو باشيد، اداى امانت كنيد و سجده‏هاى طولانى داشته باشيد و براى همسايگان خوبى باشيد كه محمد (ص)، با اين تعاليم و آموزشها آمده است. امانت و وديعه اشخاصى را كه شما را امين شناخته‏اند و چيزى را به شما سپرده‏اند، چه نيكوكار باشند يا بدكار، به ايشان سالم پس دهيد؛ زيرا رسول الله صوات الله عليه دستور دادند كه حتى نخ و سوزن هم تحويل شود. و به خويشاوندان و اقوام خود صله و احسان كنيد و بر جنازه آنان و در تشييع شان شركت نمائيد و بيمارانشان را عيادت كنيد و حقوق ايشان را ادا نمائيد.

به خدا سوگند، حديث كرد مرا پدرم كه مردى در ميان قبيله‏اى از شيعيان على (ع) شمرده مى‏شود كه وارسته‏ ترين، امانت‏دارترين، راستگوترين، و درزمينه قضاوت، عادلترين آنان باشد و وقتى از افراد قبيله راجع به او سؤال شود كه او چگونه مردى است، پاسخ دهند: چه كسى همانند اوست؟ راستى كه او امين‏ترين و صادق‏ترين ماست .


برخى وصيتهاى امام صادق علیه السلام براى شيعيان

وصيت امام به مؤمن الطاق:

اى پسر نعمان! از مراء و لجبازى دور باشد كه عمل تو را تباه مى‏سازد و از جدال و كشمكش بپرهيز كه تو را هلاك گرداند و از ستيزه جوئيهاى فراوان بپرهيز كه تو را از خدا دور مى‏كند. مردمى در زمان گذشته وجود داشته‏اند كه سكوت را تمرين مى‏كردند و شما سخن گفتن و حرف زدن را ياد مى‏گيريد. جمعى از پيشينيان به قصد عبادت و بندگى، ده سال سكوت مى‏كردند و خود را بدين وسيله مى‏آزمودند كه اگر دراين آزمايش سرافراز بيرون مى‏آمدند، خود را اهل تعبد وبندگى مى‏دانستند، والا مى‏گفتند: من كجا و بندگى خدا كجا؟ مى‏گفتند: كسى نجات پيدا مى‏كند كه از گناه و لغزش و حرف زشت كاملاً بپرهيزد و سكوت نمايد و در دولت باطل، برآزار و اذيت، شكيبا باشد. اينان برگزيدگان، خالصان و دوستان واقعى خدايند و مؤمنان راستين همينانند. به خدا سوگند، اگر يكى از شما در راه خدا زمينى پر از طلا احسان كند اما به برادر ايمانى خود حسد ورزد، با همين طلاها بدنش داغ خواهد خورد و كيفر خواهد ديد.
اى پسر نعمان! هر كس از او چيزى سؤال شود و با اينكه (اجمالاً) مى‏داند ولى بگويد نمى‏دانم، بدون شك با مسائل علمى منصفانه برخورد كرده است. و مؤمن در جائى كه نشسته است، دچار وسوسه حسد مى‏شود؛ ليكن وقتى بلند شد و رفت، حسد و كينه هم از بين مى‏رود.
اى پسر نعمان! اگر مى‏خواهى دوستى برادر دينى تو برايت خالص باشد با او مزاح نكن؛ لجبازى، فخر فروشى و ستيزه نيز منما. دوستت را از همه اسرار و رازهايت آگاه مساز، بلكه به همان اندازه كه اگر دشمن تو آگاه گردد، نتواند ضرر و زيانى به تو بزند؛ چون دوست هم ممكن است روزى دشمن شود.
اى پسر نعمان! بلاغت نه با تيز زبانى و تندگوئى است و نه با پر حرفى بلكه فقط به معنى توجه داشتن و دليل محكم آوردن است.

وصيت امام به حمران بن اعين:

اى حمران! در زندگى خود، به اشخاص پائين‏تر از خود (در مكنت و دارائى) نظر كن و به مردمى كه در توانائى مالى از تو بالاترند نگاه نكن؛ چون در اين صورت است كه به قسمت و بهره خود قانع و راضى خواهى بود و بدين وسيله، به بهره بيشترى از سوى پروردگارت دست خواهى يافت. و بدان كه عمل و عبادت اندك ولى دائم و پيوسته كه بر مبناى يقين باشد نزد خداوند با ارزشتر از عمل و عبادت زيادى است كه براساس يقين نباشد. و بدان كه هيچ ورع و تقوائى، برتر از اجتناب از حرامهاى الهى و خوددارى از آزار مؤمنان و غيبت ايشان نيست. و هيچ زندگى اى گواراتر از خوش اخلاقى و هيچ مالى سودمندتر از قناعت به كفاف، و هيچ جهلى مضرتر از عجب و خودپسندى نمى‏باشد.

وصيت امام به مفضل بن عمر:

تو را و خودم را به تقواى الهى و اطاعت از فرمان او سفارش مى‏كنم؛ زيرا طاعت، ورع، تواضع براى خدا، آرامش، كوشش، عمل به فرمان الهى، خير خواهى براى رسولان او، تلاش در تحصيل رضاى خداوند، و اجتناب از محرمات الهى همگى از آثار و نتايج تقوى است. بدون ترديد آن كس كه تقوى پيشه مى‏سازد، خود را به خواست خدا از آتش بركنار نگاه داشته و به تمام خير دنيا و آخرت دست يافته است. و هر كس ديگران را به رعايت تقوى و داشتن پروا دعوت و توصيه كند، بهترين موعظه و نصيحت را انجام داده است. خداوند در پرتو لطف و مرحمتش ما را از متقيان و پرواپيشگان قرار دهد.

وصيت امام به جميل بن دراج:

بهترين شما ،سخاوتمندان شماست و بدترين شما بخيلان و تنگ نظران شماست. و از عمده‏ترين كارهاى شايسته،
نيكى و احسان به برادران دينى و كوشش در رفع نيازمنديهاى ايشان است كه بدين وسيله دماغ شيطان به خاك ماليده مى‏شود و انسان از شعله آتش محفوظ مى‏ماند ووارد بهشت مى‏شود. اى جميل! اين سخن مرا به ياران و اصحاب نيكوكارت برسان.
جميل پرسيد: فدايت شوم، اصحاب نيكوكار من كيستند؟
امام فرمود: آنان كه هم در سختى و هم در رفاه به برادران دينى خود نيكى و احسان مى‏كنند. اى جميل! انجام چنين كارى براى شخص دارا، آسان است. خداوند عزوجل شخص نادار را در اين زمينه ستوده است آنجا كه فرمود: «و يؤثرون على انفسهم و لو كان بهم خصاصة و من يوق شُحّ نفسه فأولئك هم المفلحون».

وصيت امام به معلى بن خنيس:

امام خطاب به معلى موقعى كه عازم سفر بود فرمود: اى معلى! تنها از خداوند عزت بخواه كه تو را عزيز خواهد كرد.
معلى پرسيد: چگونه‏اى فرزند رسول خدا ؟
امام فرمود: اى معلى! از خدا بترس، همه چيز از تو خواهد ترسيد. اى معلى! با عطا و بخشش، محبت دوستانت رإ؛صظ به سوى خود جلب كن كه خدايتعالى عطا و بخشش را عامل محبت و خوددارى و منع را انگيزه عداوت و دشمنى قرار داده است. پس اينكه از من چيزى بخواهيد و من آن را به شما بدهم نزد من دوست داشتنى‏تر از آن است كه چيزى از من نخواهيد و من هم چيزى به شما ندهم و در نتيجه نسبت به من احساس كينه و عدوات كنيد. و هر چه خداوند عزوجل به دست من به شما مى‏رساند، در حقيقت، سپاس براى اوست. پس در برابر عطا و بخشش من، سپاسگزار خدا باشيد.

وصيت امام به سفيان ثورى :

سفيان مى‏گويد: صادق، فرزند صادق يعنى جعفر بن محمد عليهما السلام را ديدار و عرض كردم: اى فرزند رسول الله! مرا توصيه و سفارش بفرمائيد.
امام: اى سفيان! شخص دروغگو مروت و مردانگى، و آدم بيحال دوستى و رفاقت، و انسان حسود راحتى ندارد، و شخص بد اخلاق، به سيادت و آقائى نمى‏رسد.
سفيان: باز بفرمائيد.
امام: اى سفيان! به خدا اطمينان داشته باش تا مؤمن راستين شوى و به قسمت خدا راضى باش تا بى نياز گردى و با همسايه‏ات به خوبى رفتار كن تا مسلمان شمرده شوى و هرگز با شخص فاجر و نابكار هم صحبت و رفيق مباش كه او فجور و زشتكارى به تو ياد مى‏دهد و هميشه در مسائل زندگى با كسانى كه از خدا خشيت دارند، مشورت كن.
سفيان: باز بفرمائيد.
امام :اى سفيان! هر كس خواهان عزت باشد بدون قوم و خويش، و بى نيازى بخواهد بدون مال و دارائى، و طالب شكوه و عظمت باشد بدون سلطنت و حكومت، بايد از چهار چوب ذلت و خوارى معصيت بيرون آيد و به دايره عزت طاعت الهى قدم بگذارد .
يك روز سفيان به امام صادق (ع) عرض كرد: از حضورتان نمى‏روم مگر آنكه مرا حديث بفرمائيد.
امام فرمود: من براى تو حديث بازگو مى‏كنم، ولى زيادى حديث تو را سود نمى‏بخشد. اى سفيان! هرگاه خداوند نعمتى به تو عطا كرد و تو دوست داشتى كه آن نعمت براى تو پايدار بماند، پس فراوان حمد و سپاس خدا را به جاى آور كه خداوند عزوجل در قرآن مى‏فرمايد: «لان شكرتم لازيدنّكم» (اگر سپاس گوئيد بر (نمعمت) شما مى‏افزائيم). و{ P - ابراهيم /P .7} اگر روزى تو اندك شد و دير به تو رسيد، زياد استغفار كن كه در قرآن مى‏فرمايد: استغفروا ربكم انه كان غفاراً يرسل السماء عليكم مدراراً و يمددكم بأموال و بنين و يجعل لكم جنات و يجعل لكم أنهاراً . (از خداوند طلب مغفرت كنيد كه او{ P - البقره /P .171} بسيار عفو كننده است. آسمان را براى شما مى‏باراند و شما را با دارائيها و فرزندان كمك و يارى مى‏كند و براى شما باغها و بهشتها قرار مى‏دهد و رودها و چشمه‏ها جارى مى‏سازد). اى سفيان! هرگاه از دست سلطان و جبارى محزون و دلگير شدى زياد «لاحول ولا قوة الا بالله» بگو كه آن كليد فرج و گشايش و گنجى از گنجهاى بهشتى است .
سفيان پس از شنيدن اين نصايح و وصيتها با حركات دستش مى‏گفت سه سفارش و چه سفارشهائى ! (9)

پی نوشت

1- اصول كافى، ج 2، ص .636
2- روضه كافى، ص .288
3- روضه كافى، ص .244
4- بصائر الدرجات،ص .526
5- الحشر /.9 خصال، ص .96
6- مجالس شيخ طوسى، مجلس .11
7- بحار الانوار، ج 78، ص .192
8- همان كتاب، ص 226، حديث .9

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.
[ شنبه 2 مهر 1390 ] [ 12:42 ] [ علیرضا دهقانی ] [ ]

 

پیشنهاد آیت الله بهجت(ره) برای رسیدن به مقام علماء / تنها با حرف زدن نمی‌توان به جایی رسید

به گزارش سرویس قاب نقره برنا، حضرت آیت الله العظمی بهجت(ره) درباره علماء و بزرگان می‌فرماید: به معلومات و واضحات خود، عمل نمى‌‏كنیم، مَعَ ذلك مقامات و علمیات و معارف بالاتر را طالبیم.


به یاد دارم در كربلا آقا شیخ نابینایى در بالا سر سیّدالشهدا ـ علیه‏السّلام ـ و در حالى كه مرا نمى‌‏دید، به پسرش كه كوچك بود و هنوز بالغ نشده بود، مى‌‏گفت:
پسرم! نماز بخوان.
وقتى پسر به نماز ایستاد، در وقت نیّت، وقتى كه مى‏‌خواست به او یاد دهد كه چگونه نیّت كند، مى‏‌گفت: پسرم! در نماز دلت را به خدا ببند!



 



محب شهدای گمنام شیراز



ادامه مطلب
[ شنبه 2 مهر 1390 ] [ 12:39 ] [ علیرضا دهقانی ] [ ]

هنگامي كه همراه نسيم سحري نواي روح بخش اذان صبح در يازدهم دي ماه سال ۱۳۴۵ در كوچه پس كوچه هاي شهرستان ساري طنين انداز شد « سيد مجتبي » چشم به جهان گشود و خانواده علمدار با تولد دومين فرزندش بار ديگر سبز پوش شد..

سيد مجتبي با حضور در عمليات هاي مختلف چندين بار مجروح شد ولي بيشتر اوقات بدون مراجعه به پزشك زخمهايش را درمان مي كرد، در عمليات والفجر ۸ شيميايي شد..

سيد در طول دوران دفاع مقدس بر اثر مجروحيت هاي مختلف، طهال و بخشي از روده خود را از دست داد و به دليل ميگرن عصبي و ميكروبي كه در گلويش وجود داشت هر سال تقريباً از اوايل تا يازدهم دي ماه به شدت بيمار مي شد..

او مداح اهل بيت(عليهما السلام) بود، هميشه مراسم را با نام مبارك حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) شروع مي كرد و در حاليكه به امام حسين(عليه السلام) ارادت خاصي داشت، مظلوميت آن خاندان را فرياد بر مي آورد..

بيت الزهرا مسجد جامع، امام زاده يحيي، مصلي امام خميني، هيأت عاشقان كربلا و منازل شهدا هميشه با نفس گرم حاج سيد مجتبي معطر مي شد و بچه ها نيز با صوت داووديش مداحي را مي آموختند..

وي از مستمندان بسيار دست گيري مي نمود، نماز شبهايش هميشه برقرار بود و زيارت عاشورايش ترك نمي شد و ذكر يا زهرا هميشه بر لبانش بود..

حاج سيد مجتبي علمدار در اوايل دي ماه سال ۱۳۷۵ به دليل جراحت شيميايي روانه بيمارستان شد و در قسمت ايزوله بستري گشت و بعد از يك هفته بي هوشي كامل هنگام اذان مغرب روز يازدهم دي ماه نماز عشق را با اذان ملكوتيان قامت بست و در محراب شهادت به اقامه ايستاد..

شهيد سيد مجتبي علمدار براي نزديکي به خدا، با خود عهدهايي بسته بود. در ادامه نگاهي داريم به آن عهدها که بايد آنها را قوانين شهيد علمدار بناميم و چه خوب است که الگوي راهمان باشند:

اين قوانين را در ادامه مطلب مشاهده نمائيد..

برچسب ها: قوانين شهيد علمدار، پيمان هاي شهيد علمدار، علمدار، جانباز شهيد علمدار، شهيد سيد مجتبي علمدار، راه هاي نزديكي به خدا، سيد مجتبي علمدار، زندگي نامه شهيد علمدار، عهدهاي شهيد علمدار، عكس شهيد علمدار، تصوير شهيد علمدار، شور حسين، شور حسين(عليه السلام)



ادامه مطلب...



محب شهدای گمنام شیراز


[ پنج شنبه 24 شهريور 1390 ] [ 16:50 ] [ علیرضا دهقانی ] [ ]

معه ها! طبع من احساس تغزل دارد ..... ناخودآگاه به سمت تو تمایل دارد

بی تو چندیست که در کار زمین حیرانم ..... مانده ام بی تو چرا باغچه ام گل دارد

شاید این باغچه ده قرن به استقبالت ..... فرش گسترده و در دست گلایل دارد

تا به کی یکسره یکریز نباشی شب و روز؟ ..... ماه مخفی شدنش نیز تعادل دارد

کودکی فال فروش است و به عشقت هر روز ..... می خرم از پسرک هر چه تفال دارد

یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت ..... یک قدم مانده زمین شوق تکامل دارد

هیچ سنگی نشود سنگ صبورت، تنها ..... تکیه بر کعبه بزن، کعبه تحمل دارد

اللهم عجل لولیک الفرج

این غزل زيبا سروده شاعر معاصر، سید حمیدرضا برقعی مي باشد..



محب شهدای گمنام شیراز


[ پنج شنبه 18 شهريور 1390 ] [ 16:52 ] [ علیرضا دهقانی ] [ ]

«امتحان»،یکی از سنّتهای الهی است.امتحان و آزمون،آن است که برای انسان،صحنه و شرایط و مسائلی پیش آید که میزان آگاهی،توانایی،صبر و شجاعت،ایمان و تقوا،مهارت و کاردانی او برای خودش یا دیگران روشن شود.

ابزار امتحان هر کس گاهی با دیگری متفاوت است.گاهی فقر و غنا مایه ی امتحان است،به ویژه تنگدستی و فقر که تحمّلش دشوار و زمینه ی لغزش در آن بسیار است.

برخی افراد به خاطر کمبود امکانات،تنگدستی،نیازمندی و فقر،دچار فساد و فحشا می شوند،یا دزدی و اختلاس می کنند،یا به درگاه الهی ناسپاسی و کُفران نعمت می کنند،یا به تقدیر و قسمت الهی ناراضی می شوند.

بعضی هم به وسیله ی برخورداریها و داشته هایشان امتحان می شوند و ثروتشان وسیله ی امتحان است که آیا از آن در راه درست استفاده می کنند یا غلط،طاعت می کنند یا گناه،به فقرا می رسند یا خودشان بهره می گیرند،حقوق واجب دینی را ادا می کنند یا طفره می روند،انفاق و احسان دارند یا بُخل می ورزند،شکر می کنند یا از نعمت و صاحب نعمت غافل اند و ناسپاسی می کنند؟ پس همه ی اینها صحنه های آزمایش الهی است.

امیرمؤمنان،با اشاره به اینکه دنیا خانه ی عبور است و آخرت سرای ابدی،و توصیه به اینکه از این «گذرگاه» برای آن «قرار گاه» توشه برگیرید و دلبسته ی این دنیا نباشید و پیش از اینکه بدن های شما را از دنیا ببرند،دلهای خود را از دنیا بیرون ببرید،می فرماید:
«اِنّ المَرءَ اِذا هَلَکَ قالَ النّاسُ:ما تَرَکَ؟ و قالَتِ المَلائکةُ:ما قَدّمَ؟».۱
«وقتی انسان می میرد،مردم می گویند:چه بر جا گذاشت؟ و فرشتگان می پرسند:چه پیش فرستاد؟»

و آیا این امتحان نیست؟ و آیا برنده آنان نیستند که در دنیا با دنیا خانه ی آخرتشان را آباد می کنند؟
برگِ عیشی به گور خویش                         کس نیارد ز پس، تو پیش فرست

آنچه در اختیار ماست،از خداست.در عین حال،خدا از ما خواسته که از موهبتهای او در راه خیر و رفع نیاز بینوایان استفاده کنیم.او به ما داده،امّا از ما قرض خواسته است.برخی افراد حاضر نیستند به خدایی که صاحب اصلی نعمتها و داده هاست،قرض دهند.آیا این شکست در آزمون نیست؟ خداوند سرچشمه ی نصرت و امداد و یاری است،امّا از مسلمانان خواسته که با جهاد در راه حق و اسلام،خدا را یاری کنند.این هم نوعی امتحان است.

حضرت علی(ع) در یکی از خطبه های پند آمیز خویش،از مردم می خواهند که تا سالم و تندرست اند،عبادت و کار خیر کنند و تا مجال باقی است،برای آخرت بکوشند و خود را آزاد کنند،در راه نیکی گام بردارند و از اموالشان انفاق کنند و جسمها و بدنهای خود را خرج روح و روان خود کنند.سپس آیاتی از قرآن را یاد می آورد که پروردگار،از بندگانش نصرت و یاری خواسته است «إن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم…»۲ و آیاتی که به مردم می گوید به خدا وام نیکو بدهند تا برایشان بیفزاید «مَن ذَا الَّذی یُقرضُ اللهَ قَرضاً حَسَناً فَیُضَاعِفَهُ لَهُ أضعَافاً کَثیرَةً »۳ و می فرماید:
خدا از روی ناداری و فقر از شما قرض نمی گیرد،و از شما که یاری خواسته،نه به خاطر ضعف و ناتوانی است،چرا که سپاه آسمانها و زمین،همه از آنِ اوست و همه ی گنجینه های عالم در زمین و آسمان از آنِ خداست،بلکه خواسته است شما را امتحان کند که کدامتان بهتر عمل می کنید.پس با کارهای نیکتان بشتابید تا در سرای ابدی از همسایگان و مقرّبان پروردگار باشید:«و اِنَّما اَرادَ اَن یَبلُوَکُم اَیُّکُم اَحسَنُ عَملاً…».۴

این یک نمونه از «امتحان مالی» است که متأسفانه بعضی در آن ناکام می شوند و شکست می خورند.

کمی و زیادی روزی و وسعت معیشت و تنگنای آن نیز یکی از صحنه های امتحان است.حضرت امیر(ع) می فرماید:
«وَ قَدّرَ الاَرزاقَ فَکَثَّرَهَا و قَلَّلَها و قَسَّمَها عَلَی الضَّیق وَ السَّعَةِ فَعَدَلَ فِیها لِیَبتَلِیَ مَن اَرادَ بمَیسُورها و مَعسُورها،و لِیَختَبرَ بذلکَ الشُّکرَ وَ الصَّبرَ مِن غَنِیّها وَ فَقِیرها…».۵

«خداوند،روزیها را مقدّر و معیّن ساخت،بعضی را فراوان و بعضی را اندک،در کار برخی گشایش داد و بر برخی تنگ گرفت و در هر مورد عدالت رعایت گردید،تا هر کس را بخواهد با وسعت رزق یا تنگدستی بیازماید،تا بدین وسیله شکر توانگر و صبر تنگدست را امتحان کند».

همان طور که قرآن،گاهی کاهش ثمرات و مرگ و میرها و مصیبتها و گرسنگی و ترس را وسیله ی آزمایش می داند،۶ امیر مؤمنان هم این گونه سختیها را آزمایش الهی معرّفی می کند،تا هشدار و بیدارباشی برای غافلان و بدکاران شود و بدانند که این گونه ناملایمات در زندگی،نتیجه ی گناهان خودشان است و دست از بدی و فساد بردارند.

کلام نورانی آن حضرت چنین است:
«اِنَّ اللهَ یَبتَلِیَ عِبادَهُ عِندَ الاَعمالِ السّیّئَةِ بنَقص الثَّمراتِ و حَبس البَرکَاتِ و اِغلاق خَزائن الخَیراتِ،لِیَتُوبَ تائِبٌ و یُقلَعَ مُقلِعٌ وَ یَتَذَکّرَ مُتَذَکِّرٌ وَ یَزدَجِرَ مُزدَجِرٌ».۷

«خداوند،بندگانش را هنگام انجام کارهای ناپسند،دچار کاهش میوه ی درختان و قطع شدن برکتها (ناباریدن باران) و بسته شدن گنجینه های خیرات می سازد [و بدین وسیله آنان را می آزماید]،بلکه توبه کننده ای باز گردد،و گناهکار از گناه دست بردارد،و پند گیرنده پند گیرد،و بازدارنده،راه نافرمانی را [بر بندگان خدا] بگیرد».
از نسیمی دفتر ایّام بر هم می خورد                                    از ورق گردانی لیل و نهار اندیشه کن۸

گاهی هم امتحان،به مهلت دادن و نعمت بخشیدن و پرده پوشی است.در قرآن کریم از این نوع آزمون به «استدراج»،و «امهال» و «املاء» یاد شده است و استدراج،یکی از سنّتهای الهی است،یعنی خداوند دست انسان را باز می گذارد و با همه ی بدیهایش به او مهلت می دهد و نعمتش را قطع نمی کند،تا ببیند آیا دست بر می دارد یا نه؟ متنبّه می شود یا نه؟

در کلام امیرالمؤمنین(ع) به این شیوه ی آزمایش الهی نیز اشاره شده است:«کَم مِن مُستَدرَج ٍ بالاِحسانِ اِلَیهِ و مَغرُور ٍ بالسّتر عَلَیهِ وَ مَفتُونٍ بحُسن القَولِ فِیهِ،وَ مَا ابتَلَی اللهُ اَحَداً بمِثل الاِملاءِ لَهُ».۹

«چه بسا کسی که با نعمتی که بدو دهند،به دام افتد و چه بسا کسی که با پوشاندن خطایش،دچار غرور گردد و چه بسا کسی که با سخن نیک دیگران درباره ی وی،فریفته شود.خداوند هرگز کسی را به امتحانی همچون «مهلت دادن» نیازموده است».

اگر کسی راز این مهلت دهی را در نیابد و از حِلمُ و ستّاریّتِ خدا سوء استفاده کند و همچنان به گناه ادامه دهد،در لحظه ای و با حالتی مچ او را می گیرند و مؤاخذه می کنند که نه راه برگشت دارد،نه راه انکار و نه جبران.پس باید چنین هشدارهایی را جدّی گرفت و فرصت و مهلت الهی را نباید به حساب این گذاشت که خداوند پیگیر نخواهد بود.

امام علی(ع) در هشدار دیگری چنین می فرماید:«اَلحَذَر! اَلحَذَر! فَوَاللهِ لَقَد سَتَرَ،حتّی کَأنّه قَد غَفَرَ».۱۰
«بترسید ،بترسید،به خدا سوگند که گاه چنان گناه را می پوشاند که گویا آن را آمرزیده است!»۱۰

پی نوشت ها
۱- نهج البلاغه،خطبه ی ۲۰۳٫
۲- سوره محمّد – آیه ی ۷٫
۳- سوره ی بقره آیه ۲۴۵٫
۴- نهج البلاغه،خطبه ی ۱۸۳٫
۵- نهج البلاغه،خطبه ی ۱۹۱ (خطبه ی طولانی «اشباح»).
۶- «وَ لَنَبلُوَنَّکُم بَشَیء مِنَ الخَوفِ وَ الجُوع» – سوره ی بقره آیه ۱۵۵٫
۷- نهج البلاغه،خطبه ی ۱۴۳٫
۸- صائب تبریزی.
۹- نهج البلاغه،حکمت ۱۱۶ و ۲۶۰٫
۱۰- نهج البلاغه،حکمت ۳۰٫
منبع : درسهایی از نهج البلاغه (۶) – امتحان – جواد محدّثی .



محب شهدای گمنام شیراز


[ چهار شنبه 18 شهريور 1390 ] [ 16:13 ] [ علیرضا دهقانی ] [ ]
[ پنج شنبه 17 شهريور 1390 ] [ 17:40 ] [ علیرضا دهقانی ] [ ]



محب شهدای گمنام شیراز


[ پنج شنبه 17 شهريور 1390 ] [ 17:9 ] [ علیرضا دهقانی ] [ ]

شناخت جایگاه هر کار و هر سخن
امام حسین(ع):«لا تَتکلّمَنّ فیما لا یَعنیکَ! فإنّی أخافُ عَلَیکَ الوزرَ،و لا َتکلّمَنّ فیما یَعنیکَ حتّی تَری لِلکلام مَوضِعاً؛فَرُبّ مُتکلّم قَد تکَلّمَ بالحقّ فَعِیبَ…».۱

«درباره ی آنچه به تو مربوط نمی شود سخن مگو،که بیم آن است که مرتکب گناه شوی،و درباره ی آنچه به تو مربوط می شود نیز سخن مگو،تا آنگاه که جایی برای سخن گفتن ببینی،که چه بسیار سخنگویی که به حق سخن گفته و گرفتار عیبجویی دیگران شده است…».

سخن و گفتار،گرچه از مقوله ی رفتار و اعمال انسانی است،که با عضو زبان انجام می گیرد،لیکن به خاطر اهمیت عمل زبان،و تأثیرگذاری و تحریکی که در گفتار وجود دارد،به گونه ای که بیشتر کارها با تشویق زبانی و تحریک کلامی انجام می شود،امام بزرگ حضرت حسین(ع) بر موضع شناسی در کلام تأکید فرمود؛زیرا که رعایت نکردن موضع ر گفتار،چه بسیار جامعه و افراد فراوانی را به رفتار های ناهنجار و ناستوده بر می انگیزد،بویژه اگر گوینده و سخنران ماهر و خوش بیان باشد.از این رو بر موضع شناسی در کلام پای فشردند.

گاهی نسنجیده گفتن و جایگاه سخن را بررسی نکردن،از تأثیر کلام می کاهد،و نتیجه ای که انسان می خواهد به دست نمی آید.و گاهی نیز به عکس مقصود نتیجه می دهد.و اینها زیان و خسارت است؛چون انسان برای رسیدن به هدفی و کاری گفتگویی را آغاز می کند،و در اثر نسنجیدگی نتیجه ی مطلوب را به دست نمی آورد و با پاسخ منفی روبرو می گردد.

موضوع مهم دیگری که در هر کلام و گفتار ممکن است باشد،و در نسنجیده گویی بیشتر راه می یابد،این است که در موارد بسیاری رعایت نگردن جایگاه کلام،موجب گناه و نافرمانی خداوند،و آزار انسانها می شود.بسیاری از گفتارها که از سر بی توجّهی گفته می شود،مایه دل شکستن و رنجش دیگران می شود،و این کار با تعالیم اسلامی ناسازگار است.

برای نمونه،زبان به راهنمایی کسی می گشایند،و جای مناسب آن را بررسی نمی کنند،و در دید جمع و میان مردم این کار را انجام می دهند،و این موجب نفی شخصیت دیگران می گردد،و توهین به اشخاص و نادیده گرفتن شخصیت آنان کاری غیر اسلامی و ناانسانی است،افزون بر اینکه تأثیر خوبی نیز ندارد،و چِندِش و نفرت به بار می آورد.

بنابراین چنانکه امام فرمود:سخنی به حق بر زبان می آورد،لیکن نکوهش می شود؛چون جای مناسب آن را رعایت نکرده است.

گاهی نیز در جلسات گفتگوهایی انجام می شود،که به انسان مربوط نیست،در آن زمینه اطلاعات کافی هم وجود ندارد،در این گونه موارد لب به سخن گشودن،و وارد گفتگو شدن،جز نکوهش و سرزنش دیگران ره آوردی ندارد.

امام صادق(ع) می فرمایند:«از من سخنی بشنوید که برای شما از اسبان گرانبها نیکوتر باشد:هیچ یک از شما نباید درباره ی چیزی سخن گوید که به او ارتباطی ندارد.همچنین درباره ی آنچه به او مربوط می شود نیز باید کمترین سخن را بگوید،مگر هنگامی که جایی مناسب برای سخن بیابد.بسا سخنگوی در غیر مورد لازم که با سخن گفتن در حق خود جنایت کرده است.نیز مبادا که هیچ یک از شما با «اَبله» یا «فرزانه» به مجادله برخیزد؛چه هر کس که با شخص فرزانه به مجادله برخیزد از او دور می شود،و مجادله با اَبله سبب شکست خوردن است…».۲

«جدال» و «مجادله» ستیزه گری و دشمنی کردن است،و اگر در گفتمانها صورت گیرد،گفتگوهای ستیزه گرانه و پرخاشگرایانه است،که هیچ حقیقتی را روشن نمی سازد،و چنان است که امام صادق(ع)فرمود.

باید در همه ی کارها خردمندانه گام نهاد،و بویژه در گفتار بسیار سنجیده و عاقلانه دهان گشود.

به امام علی(ع) گفتند:عاقل را برای ما توصیف کن!
گفت:«عاقل کسی است که هر چیز را در جای خود قرار دهد.سپس گفتند:جاهل را برای ما توصیف کن!گفت:این کار را کردم».۳

«یعنی از توصیف «عاقل»،وصف «جاهل» نیز دانسته گشت.اگر انسان «عاقل» و خردمند «کسی است که هر چیز را در جای خود قرار دهد»…و در شرایط گوناگون و با کسان گوناگون،بنابر حکم خِرَد،به تناسب لازم رفتار کند،انسان «جاهل» و بی خرد «کسی است که هر چیز را در جای خود قرار ندهد»…و در شرایط گوناگون و با کسان گوناگون – از روی نادانی و بی خردی – بی تناسب لازم،رفتار کند».۴

پی نوشت ها
۱- بحار الأنوار ۷۸/۱۲۷؛الحیاة ۱/۲۷۸٫
۲- امالی شیخ طوسی ۱/۲۲۸ و ۲۲۹٫
۳- نهج البلاغه /۱۱۹۱،حکمت ۲۳۵٫
۴- الحیاة ۱/۲۷۶٫
منبع : گزیده ای از : سخنان امام حسین(علیه السّلام) -۱- محمّد حکیمی .



محب شهدای گمنام شیراز


[ چهار شنبه 17 شهريور 1390 ] [ 16:15 ] [ علیرضا دهقانی ] [ ]

اسلام عزیز برای نشرمکتب،با برهان و استدلال وارد میدان شده است و اساس به زور و اجبار نیست.زیرا که شعار اسلام این است:«قُل هاتوا بُرهانکم:بگو برهانتان رابیاورید».۱اوّلین شیوه مورد تاکید اسلام در دعوت به راه خدا «حکمت» است:«اُدعُ إلی سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتی هی أحسن:باحکمت و اندرز نیکو به سوی راه پروردگارت دعوت نما و با بهترین شیوه با آنان مجادله کن ».۲
نخستین گام در دعوت به سوی حق استفاده از منطق صحیح ،حکمت و استدلال است و به عبارت دیگر دست انداختن در درون فکر و اندیشه مردم و به حرکت درآوردن آن و بیدار ساختن عقل های خفته،نخستین گام محسوب می شود.شیوه پیامبر(ص) و امامان معصوم (ع) در دعوت به همین روش بوده است.امام علی(ع) حتی در گرماگرم نبرد،وقتی شخصی در باب توحید سئوال کرد،علی رغم اعتراض برخی که این چه وقت طرح این پرسش است،به پاسخ منطقی و استدلالی برخاست.۳
احتجاج های فراوان و بحث های زیادی که پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) با مخالفان کرده اند مؤید این روش است.در این بحث ها استدلال و برهان موج می زند.۴هم خود آنان مقیّد به این روش بوده اند و هم به دوستانشان سفارش می کردند از این شیوه برای گسترش دین بهره گیرند.
اما در اینجا توجه به این نکته ضروری است و آن اینکه امامان در برابر افرادی که «شبهه» داشتند،با آغوش باز هم شبهه را می شنیدند و هم با آرامش و احترام به آن پاسخ می گفتند.اما در برابر افرادی که «شهوت خود پرستی» داشتند و در پی آن بودند که اساس اعتقادات مردم را متزلزل کنند و برای رسیدن به این هدف شیطانی،«القای شبهه» می کردند برخورد دیگری داشتند.اینان توطئه گر فرهنگی هستند.توطئه فرهنگی اگر خطرناکتر از توطئه سیاسی نباشد کمتر نیست.زیرا این توطئه به صورت بنیادی نسلی را تباه کرده و از صراط مستقیم منحرف می کند.
«بدعتگذاران در دین» از مصادیق بارز توطئه گران فرهنگی اند.اینان برای انحراف مردم دست در دین برده و آن را بازیچه خود قرار می دهند و دین را آنگونه که هوسشان می خواهد تفسیر می کنند نه آنگونه که خدا و پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) تفسیرکرده اند.آنان شبهه ندارند که انسان با آنان بحث منطقی بکند،بلکه«شهوت» دارند،شهوت نام! شهوت دنیا!
پیامبر(ص) و امامان(ع) ما شدیدترین برخوردها را با این توطئه گران فرهنگی داشته اند:
بدعتگذاران را بدترین خلق خدا۵ و در روایتی آنان را سگان اهل آتش نامیده اند.۶و فرموده اند:در برخورد با آنان،ابراز تنفر کرده با چهره عبوس برخوردکنید۷ که تکریم آنان تلاش در نابودی اسلام است.۸
نیز دستور داده اند:«از بدعتگذاران اظهار برائت کنید،آنها را ازحیثیت اجتماعی ساقط کنید تا طمع فساد در اسلام و انحراف مردم را نداشته باشند که این سبب می شود خداوند برایتان اجر نوشته،درجات شما را در آخرت بالا ببرد».۹
همچنین به عالمان دین،این سنگرداران مکتب هم دستور داده شده که در برابر آنها موضع بگیرند که در غیر این صورت مشمول لعنت خداوند واقع خواهندشد،نبی گرامی اسلام(ص)فرمود:«إذاظَهَرَت البدعُ فی اُمتی فلیظهر العالم علمه فمن لم یفعل فعلیه لعنة الله:زمانی که در امّتم بدعت ها آشکارگشت بر عالم است که علم خویش را آشکارکند،که اگر چنین نکند لعنت خدا بر او باد».۱۰
نیز درباره «غُلات» همین برخورد را ملاحظه می کنیم،غلات کسانی بودند که با سوء استفاده ازمحبوبیت فوق العاده اهل بیت(ع)،امامان را در حد خدایی یا پیامبری بالا می بردند و از این راه مردم را به انحراف می کشاندند.از زمان پیامبر گرامی اسلام(ص) تا زمان امام عسکر(ع) این مشکل پیوسته برای پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) مطرح بوده،اما اوج آن در زمان امام جواد،امام هادی و امام عسکری(علیهم السّلام)بوده است،چراکه معمولاً این امامان تحت نظر بوده دسترسی مردم به آنان آسان نبود.منحرفان از این فرصت استفاده کرده به اغوای مردم می پرداختند.امامان ما با این منحرفان نیز شدید برخورد می کردند.
در روایتی امام صادق(ع) فرمودند:«احذروا علی شبابکم الغلاة لایفسدوهم،فإن الغلاة شرّ خلق الله،یُصغِّرون عظمة الله إنّا لغلاة لشرة من الیهود و النصاری و المجوس و الّذین أشرکوا:مراقب باشید غلات جوانانتان را فاسد نسازند که غلات بدترین بندگان خدا هستندعظمت خداوند را تحقیر کرده و ادعای خدایی برای بندگان خدا می کنند.به خدا قسم همانا غلات بدتر از یهود و نصارا و مجوس و مشرکان می باشند»۱۱٫
اساس اسلام منطق برهان و استدلال است،اما در موردی که برخی بخواهند با سوء استفاده از سماحت اسلام،به اظلال و انحراف پردازند و نسلی را به تباهی بکشند اسلام با اینان،برخورد کرده،جلو آزادی شان را می گیرد.آزادی در اسلام به معنای باز بودن راه برای رشد استعدادهاست و قهراً مرز و حد دارد.و آزادی بی مرز و حد،همان که منحرفان خواهان آنند،در اسلام نیست.
پی نوشت ها
۱- سوره بقره آیه ۱۱۱٫
۲- سوره نحل آیه ۱۲۵٫
۳- التوحید،شیخ صدوق ، ۸۳٫
۴- دراین زمینه رک:اصول کافی ،کتاب التوحید و الحجة،التوحید مرحوم شیخ صدوق،الاحتجاج مرحوم طبرسی که اخیراً انتشارات اُسوه آنرا بصورتی زیبا تصحیح و تحقیق و چاپ کرده است.
۵- عن رسول الله (ص):” أهل البدع شرّالخلق و الخلیقة”.(کنزالعمال،ج ۱،ح ۱۰۹۵).
۶- عن رسول الله (ص):” أهل البدع کلاب أهل النار”.(کنزالعمال،ج ۱،ح ۱۰۹۴).
۷- عن رسول الله(ص):”إذا رایتم صاحب بدعة فاکفهروا فی وجهه”.(کنزالعمال،ج۱ ،ص ۳۸۸،ح ۱۶۷۶).
۸- عن رسول الله:”من أتی ذا بدعة فو قّره فقد سعی فی هدم الإسلام”.(بحار الأنوار،ج ۷۲،ص ۲۶۵).
۹- وسائل شیعة،ج ۱۱،ص ۵۰۸ .
۱۰- اصول کافی،ج ۱،ص ۵۴،باب البدع و الرأی و المقاییس،ح ۲٫
۱۱- بحار الأنوار،ج ۳۵،ص ۲۶۶٫
منبع: عبرتهای عاشوراء – سیّد احمد خاتمی .



محب شهدای گمنام شیراز


[ چهار شنبه 16 شهريور 1390 ] [ 16:18 ] [ علیرضا دهقانی ] [ ]

- نیاز تشریعی
الف – امام زمان،یا نظام دین الهی
از دیدگاه امام رضا(ع)،امام زمان به عنوان نظام دین،و تنها عامل پیاده کننده ی قوانین نجات بخش و مترقّی اسلام معرّفی شده است.آن حضرت می فرماید:«بدون تردید،امامت مهار دین،و نظام مسلمین و عامل اصلاح دنیای مردم،و سبب عزّت و سربلندی اهل ایمان است»۱.

حضرت علی(ع) در تعریف دقیق «نظام» فرموده است:«زمامدار،رشته ای است که دانه های پراکنده ی یک جامعه را تحت نظام ویژه ای در می آورد،و آنها را جمع کرده،ارتباط می بخشد.وقتی این نخ پاره شود،دانه ها پراکنده می شوند،و هر یک به سویی می روند،و پس از آن هیچ گاه به صورت اوّل فراهم نمی گردند»۲.

بنابر آنچه یاد شد:«نظام عبارت است از رشته ای که پراکنده گیها را منسجم می کند،و در یک مسیر برای هدف قرار می دهد».

ب – راهنمای گم گشتگان
آفریدگار حکیم برای تعالی و تکامل انسانها قوانین تشریعی وضع فرموده،این قوانین متوجّه همه ی مصالح و جهات بشری است.بدون تردید تنها کسانی که می توانند قوانین الهی را برای ما تفسیر و تبین کنند پیشوایان الهی هستند.و مردم برای تنظیم دنیا و آخرت خود باید از آن بزرگواران یاری بجویند.زیرا آنان چراغهای راهنمایی در دریاها و صحراها می مانند که گم گشتگان را به سوی خود می خوانند،و از فرو غلطیدن در گرداب جهل و بدبختی و فساد،و افتادن در پرتگاههای انحطاط،رهایی می بخشند.

«محمّد بن فضیل» از امام رضا(ع) درباره ی این آیه ی پرسش کرد:«فَاَمَنُوا باللهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّور الَّذی أنزَلنَا وَ اللهُ بمَا تَعمَلُونَ خَبیرٌ:پس به خدا و پیامبر او و آن نوری که ما فرو فرستادیم ایمان آورید»۳.امام در پاسخ فرمود:«مراد از نور در این آیه امام و پیشواست»۴.

همچنین آن حضرت در وصف «پیشوا» فرموده است:«امام ماه تابان،چراغ فروزان،نور درخشان و ستاره ای است راهنما در شدّت تاریکیها و رهگذر شهرها و کویرها و گرداب دریاها.امام آب گوارای هنگام تشنگی،راهبر به سوی هدایت و نجات بخش از هلاکت است.امام همچون آتش روشن بر فراز بلندیهای زمین(راهنما و روشنگر مردم) است.گرمی بخش کسانی است که به حرارت هدایت او گرما جویند.راهنمای خلق در پرتگاهها و  هلاکتهاست.هر که از او جدا شود به هلاکت رسد.

امام ابری است بارنده،بارانی است شتابنده،خورشیدی است فروزنده،آسمانی است سایه دهنده،زمینی است گسترده،چشمه ای است جوشنده،برکه و گلستان است.امام همدم و رفیق ،پدر مهربان،برادر برابر،مادر دلسوز به کودک،و پناه بندگان خدا در گرفتاریهای سخت است.

امام امین خدا در میان خلقش،حجّت او بر بندگانش،خلیفه او در بلادش،دعوت کننده به سوی او و دفاع کننده از حرمتهای اوست.امام از گناهان پاک و از عیبها بر کنار است.مخصوص به علم و به خویشتن داری،نشان دار است.

موجب نظام دین و عزّت مسلمانان و خشم منافقان و هلاک کافران است.امام یگانه ی زمان خویش است.کسی به همطرازی او نرسد،دانشمندی با او برابر نباشد،جایگزین و مانند و نظیر ندارد.تمام فضیلت را داراست،بی آن که خود در طلبش رفته،و به دست آورده باشد.بلکه امتیازی است که خدا به فضل و بخشش به او عنایت فرموده است»۵.

ج- حجّت و نماینده ی خداوند در روی زمین
خواجه نصیرالدین طوسی در کتاب تجرید العقاید درباره ی ولی عصر،می فرماید:«وجود مقدّس امام زمان(عج) چه ظاهر باشد،و چه در پس پرده ی غیبت،و از دیده ها پنهان،لطف۶است،و مایه ی برکت و نزول رحمت حق،و هرگاه از پرده ی غیبت به در آمده،و زمام امور را بدست گیرد،خود نعمتی دیگر است.ولی خودداری آن حضرت از ظهور و باقی ماندنش در پس پرده ی غیبت،به خاطر موانعی است که خود مردم به وجود آورده و آمادگی پذیرش وی را به تأخیر انداخته اند».

امام رضا(ع) از قول امام صادق(ع) فرمود:«حجّت خدا بر خلقش تمام نشود مگر به وجودِ امام،تا این که شناخته شود»۷.

۲- نیاز تکوینی
الف – حقّ بقا در دنیا
وجود مقدّس امام زمان(عج)،یک امر ضروری و حافظ نظام تکوین و متمّم آن است.زیرا بدون وجود آن بزرگوار،نظام تکوین ناقص خواهد ماند.در حالی که فیض کامل از طرف ذات اقدس الهی در هر عصر و زمان،جاری است تا نقصی در مبدأ فیّاض لازم نیاید،هر چند بشر آماده استفاضه نشده باشد.

«محمّد بن فضیل» گوید:از امام رضا(ع) سؤال کردم:«آیا زمین بدون وجود امام باقی می ماند؟»
حضرت در پاسخ فرمودند:«نه»
گفتم:«برای ما از امام صادق(ع) روایت شده که زمین خالی از وجود امام نمی شود مگر این که خدای تعالی بر اهل زمین یا بر بندگان خشم گیرد».
حضرت فرمود:«نه»،(زمین بی امام نمی شود)
«اگر امام نباشد،زمین فرو خواهد رفت»۸.

«سلیمان بن جعفری» گوید:
از امام رضا (ع) پرسیدم:«آیا زمین از حجّت خالی خواهد ماند؟»
حضرت فرمود:«اگر به قدر و میزان یک چشم بر هم نهادن،زمین از حجّت خدا خالی بماند،به یقین ساکنان خود را فرو بلعد»۹.

ب – ترسیم هدف آفرینش
همان گونه که خورشید با اشعّه ی تابناک خود،به موجودات روی زمین جان و حیات می بخشد،نقش امام در حیات معنوی نیز چنین است.اصولاً در صحنه ی آفرینش قبول زندگی اجتماعی بدون جدایی از رهبری راستین امکان پذیر نیست چرا که وجود پیشواست که تمام برنامه های دینی (اعمّ از حکومت به معنای وسیع کلمه)،اجرای حدود و احکام خدا و عدالت اجتماعی و تربیت و تزکیه ی نفوس را به انجام می رساند،و انسانها را از تاریکیها به سوی نور رهنمون می گرداند.

امام رضا(ع) فرموده است:«ما حجّتهای خداییم میان خلق او و جانشینان اوییم در بین بندگانش و امین اسرار او هستیم.ما کلمه ی تقوا،و عروةُ الوثقی هستیم.ما گواهان الهی و نشانه های او در آفریدگان اوییم.به وسیله ی ما خدا آسمان و زمین را نگاه می دارد تا خطا نرود.

برای ماست که باران فرود می آید و رحمت نازل می گردد.زمین از سرپرستی ما خالی نیست که یا آشکار است و یا پنهان.اگر یک روز بی حجّت باشد اهل خود را در زیر موج گیرد،چنان که دریا،اهل خود را در زیر موج گیرد»۱۰.

امام هشتم(ع) با بیانی قاطع،جاهل به مقام شامخ امامت را،منکر امامت،و غیر منتظر را در صفّ مردگان جاهلیّت که از نعمت آشنایی با مکتب الهی محروم بوده اند،قرار داده و فرموده است:«هر کس بمیرد و او را امام و رهبری نباشد،به مرگ جاهلیّت مرده است»۱۱.

پی نوشت ها
۱- اصول کافی،جلد ۲،ص ۳۰۰٫
۲- نهج البلاغه،خطبه ی ۱۴۶،شرح نهج البلاغه «ابن ابی الحدید»،جلد ۹،ص ۹۵٫
۳- سوره تغابن ،آیه ۸٫
۴- تفسیر نور الثقلین،جلد ۵،ص ۳۴۱٫
۵- کافی ، جلد ۱،ص ۲۰۰-۲۰۱٫
۶- لطف در اصطلاح دانشمندان عقاید و کلام،کلّیّه ی اسباب و وسایلی است که از طرف خداوند برای هدایت انسان و نزدیک ساختن او به سعادت و اطاعت فرمان خدا،فراهم می گردد.لطف ممکن است تشریعی باشد مانند فرستادن پیامبر و امام (علیهم السّلام).و یا تکوینی مانند نیروهای مختلفی که خداوند به ما عنایت فرموده و ما را در راه نیکبختی کمک می کند.
۷- اصول کافی،جلد ۱،ص ۱۷۷٫
۸- اصول کافی،جلد ۱،ص ۱۷۹٫
۹- اصول کافی،جلد ۱،ص ۴۱۸٫
۱۰- کمال الدّین،جلد ۱،باب ۲۲،ص ۳۰۸٫
۱۱- بحار الانوار،جلد ۲۳،ص ۷۸٫
منبع : مهدی منتظر یا ناموس اعظم حق در کلام امام هشتم علیهم السلام – محسن کتابچی .



محب شهدای گمنام شیراز


[ چهار شنبه 16 شهريور 1390 ] [ 16:17 ] [ علیرضا دهقانی ] [ ]

 

 

چه حرمی داره حسین  ولی حسن آقام حرم نداره

 

چه گنبدی داره حسین ولی بقیع همش گرد و غباره

 

یک کربلا داره حسین ولی حسن ، بقیع تاریک و تاره

 

چه ضریحی داره حسین ولی حسن سنگ قبرم نداره

 

چه شلوغه باب الحسین ولی بقیع امشب زائر نداره

 

ولی داره میاد حسین تا مادرش فاطمه رو بیاره

 

در هشتم شوال سال 1344 هجری قمری پس از اشغال مکه ، وهابیان به سرکردگی عبدالعزیزبن سعود روی به مدینه آوردند و پس از محاصره و جنگ با مدافعان شهر ، سرانجام آن را اشغال نموده ، مأمورین عثمانی را بیرون کردند و به تخریب قبور ائمه بقیع و دیگر قبور هم چنین قبر ابراهیم فرزند پیامبر اکرم – صلی الله علیه و آله و سلم – قبور زنان آن حضرت ، قبر ام البنین مادر حضرت اباالفضل العباس – علیه السلام – و قبر عبدالله پدر پیامبر و اسماعیل فرزند امام صادق – علیه السلام – و بسیاری قبور دیگرپرداختند . ضریح فولادی ائمه بقیع را که در اصفهان ساخته شده بود و روی قبور حضرات معصومین امام مجتبی ، امام سجاد ، امام باقر و امام صادق – علیهم السلام – قرار داشت را از جا در آورده ، بردند .

 



محب شهدای گمنام شیراز


[ چهار شنبه 16 شهريور 1390 ] [ 15:54 ] [ علیرضا دهقانی ] [ ]

1 - 10 از 10

پایگاه صالحات - در خردادماه 1377 مقام معظم رهبری در سفر استانی به مازندران، به آمل نیز سفر نموده که مورد استقبال آیت الله حسن زاده آملی قرار گرفته و ایشان هدیه نفیسی به ایشان تقدیم می دارند.شرح ماوقع از زبان حجت الاسلام...
يكشنبه, 04 ارديبهشت 1390 | 5439 بازديد | ادامه مطلب
  پایگاه صالحات – 1- حجت الاسلام و المسلمین غلامرضا قاسمیان از اساتید حوزه و دانشگاه (مسجد دانشگاه صنعتی شریف- 9 دی 1388) بنده خبر اس ام اسی نمی‌دهم. خودم از پسر آقای بهجت پرسیدم که آقای بهجت چیزی راجع به آقا گفتند یا نه؟...
سه شنبه, 03 اسفند 1389 | 5147 بازديد | ادامه مطلب
  سال ۶۵، که برو بروی آن شیخ بود، آقای بهاءالدینی گفتند که: «خیلی ها دارند برای ولایت تلاش می کنند. ولی ولایت منحصراً برای همین سید علی است».   پایگاه صالحات - حجت‌الاسلام و المسلمين غلامرضا قاسميان از...
سه شنبه, 03 اسفند 1389 | 5440 بازديد | ادامه مطلب
  پایگاه صالحات - بروز طاغوت در برتر نشاندن نام شاه بر نام امام رضا (ع): ده سال پیش، استادم در کلاس گفت: "در زمان شاه، تقارنی بین تولد مبارک امام رضا (ع) و شاه رخ داد. آن سال در صفحه تقویم، نام شاه را بزرگتر از نام امام رضا...
سه شنبه, 03 اسفند 1389 | 2489 بازديد | ادامه مطلب
  پایگاه صالحات - آیت الله حاج سید رحیم توکل (استاد اخلاق حوزه علمیه قم) :  امام عصر (عجل الله تعالى فرجه الشريف) در پرده غیبت است . غیبت به این معنی است که آقا بین ما است . درجلسات ما می آید، در بین ما رفت و آمد دارد ، لیکن...
سه شنبه, 03 اسفند 1389 | 3720 بازديد | ادامه مطلب
پایگاه صالحات - آیت الله احدی : مقام معظم رهبری - عزیز ما - معمولاً می آمدند خدمت جناب آقای بهجت ، دو تایی با هم خیلی نشست داشتند . یک مرتبه در حال بازگشت از فرودگاه بودم ، یک پیرمرد بزرگوار محاسن سفید معمم روحانی را دیدم...
پایگاه صالحات - حجت الاسلام فقیهی اصفهانی از اساتید حوزه علمیه قم  :  یکی از رفقا ما به نام آقای رجالی ، که خیلی رفت و آمد داشت از قدیم با حضرت آیت الله بهجت و درس ایشان را خیلی شرکت می کرد و خیلی آدم با صفا و سالم و خوبی...
پایگاه صالحات - حجت الاسلام فقیهی اصفهانی از اساتید حوزه علمیه قم  :  آیت الله وحید خراسانی در مورد شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) پیشنهاداتی داشتند . یکی از پیشنهاد ها تعطیلی رسمی فاطمیه دوم بود که این انجام شد و پیشنهاد دیگری...
پایگاه صالحات - حجت الاسلام فقیهی اصفهانی از اساتید حوزه علمیه قم :  یکی از آقایان طلبه ها که رفته بود خدمت آیت الله سیستانی در نجف ، وقتی یک مقدار صحبت کرده بود ، آقا فرموده بودند : میروید تهران ، به آیت الله خامنه ای...
یکی از شاگردان عارف، آیت الله قاضی در اوایل انقلاب، پیش بینی جالبی از سرنوشت همراهان و یاران حضرت امام کرده اند که خواندنی است.    به گزارش جهان عارف ربانی مرحوم آیت الحق حاج سید هاشم رضوی از شاگردان مرحوم آیت الله قاضی...

 

 



محب شهدای گمنام شیراز


[ یک شنبه 13 شهريور 1390 ] [ 14:3 ] [ علیرضا دهقانی ] [ ]

Image00001

پایگاه صالحات - حجت الاسلام صدیقی :

اگر این حرف را اینجا نزنم ، پس کجا بزنم ؟ می دانم حضرت آقا راضی نیستند ولی ما موظفیم که بگوییم.

مرحوم آیت الله احمدی میانجی ازعرفای زمان و از شاگردان آیت الله بهجت(ره) بودند. ایشان به محضر امام زمان(عج) شرفیاب شده بودند ، در یکی از تشرفات گفتند که از امام زمان در خصوص رهبری آقا سید علی سوال کردم :

agha-6 آقا! نظرتان در مورد ایشان چیست؟

امام زمان (عجّل الله تعالي فرجه الشّریف) فرمودند: ایشان از ما هستند .

سخنرانی در بيت رهبري ، مراسم عزاداری حضرت زهرا سلام الله عليها  (28/2/89)

.

 



محب شهدای گمنام شیراز


[ یک شنبه 13 شهريور 1390 ] [ 14:1 ] [ علیرضا دهقانی ] [ ]


توضیح مختصر:حروف مقطعه قران کریم را به ترتیب کنار هم قرار دهیم کلمه "صراه علی حق""راه علی حق است" تشکیل میشود.

 

تعریف
حروف مقطعه حروفی هستند که در ابتدای بعضی از سوره ها آمده و به صورت رمز می باشند.
حروف مقطعه در 29 سوره از 114 سوره قرآن آمده است. کل کلمات یا حروف مقطعه، 14 کلمه (یا حرف مثل ن) می باشد. و در بعضی از سوره ها به صورت تکراری آورده شده است.

حروف مقطعه
ردیف حروف مقطعه سوره تلفظ
1 الم (البقره) (آل عمران)، (العنکبوت)، (الروم)، (لقمان)، (السجده) الف، لام، میم
2 المص (الاعراف) الف، لام، میم، صاد
3 الر (یونس)، (هود)، (یوسف)، (ابراهیم)، (الحجر) الف، لام، را
4 المر (الرعد) الف، لام، میم، را
5 کهیعص (مریم) کاف، ها، یا، عَین، صاد
6 طه (طه) طا، ها
7 طسم (الشعراء)، (القصص) طا، سین، میم
8 طس (النمل) طا، سین
9 یس (یس) یا، سین
10 ص صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم صاد
11 حم (غافر)، (فصّلت)، (الزخرف)، (الدخان)، (الجاثیه)، (الاحقاف) حا، میم
12 حم عسق (الشوری) حا، میم، عَین، سین، قاف
13 ق (ق) قاف
14 ن (القلم) نون

میلاد

 

 

 

 

 

 

        

 

 

 

 

 

       برای مطالعه كامل متن بروي گزينه ادامه مطلب كليك كنيد...



محب شهدای گمنام شیراز


[ یک شنبه 13 شهريور 1390 ] [ 13:57 ] [ علیرضا دهقانی ] [ ]

بيانات در ديدار مسئولان نظام و سفراى كشورهاى اسلامى‌

در روز عيد سعيد فطر 1432

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم‌

 تبريك عرض ميكنم عيد سعيد و بزرگ فطر را به شما حضار محترم، مسئولان دلسوز كشور، و به سفراى محترم كشورهاى اسلامى كه در مجلس حضور دارند، و همچنين به همه‌ى ملت بزرگ ايران، و همچنين به امت بزرگ اسلامى در سراسر جهان.

 مسلمانها در هر نقطه‌ى عالم كه حضور دارند، امروز را عيد ميگيرند. حقيقتاً عيد فطر، عيد حقيقى است براى انسانهاى سعادتمند و مؤمن؛ در واقع روز پاداش گرفتن از خداى متعال است، به خاطر يك ماه رياضت اختيارى، گرسنگى كشيدن و تشنگى كشيدن اختيارى، يك ماه مهار كردن شهوات بشرى و انسانى در طول روز؛ اينها خيلى ارزشمند است. اين تمرينها براى انسان ذخيره‌اى ميشود تا بتواند در طول زندگى، با اراده و عزم راسخ، بر اميال گمراه كننده‌ى خود دهنه بزند و مهار كند. ما افراد بشر، براى مهار كردن نفس خود، به اين عزم راسخ احتياج داريم. تخطى‌ها و طغيانهاى نفس ماست كه روزگار را براى خود ما و براى ديگران دشوار ميكند. اين تمرينى كه خداى متعال براى آحاد بشر قرار داده است - كه مؤمنين اين دعوت الهى را اجابت ميكنند و اين رياضت و اين تمرين را در طول يك ماه بر خود هموار ميكنند - در واقع علاج درد بزرگ بشر است، كه عبارت است از پيروى از هواى نفس، پيروى از هوسها، تسليم شدن در مقابل زياده‌خواهى‌هاى نفسمان. اين تمرين را بايد قدر دانست. بحمدالله مسلمانان عالم، ماه روزه را گرامى ميدارند. ملت عزيز ما هم حقاً و انصافاً اين ماه را گرامى داشت، آن را بزرگ شمرد و به وظائف خود در اين ماه عمل كرد. اميدواريم روز عيد فطر، خداى متعال به همه‌ى امت اسلامى عيدى عنايت كند.

 امروز امت اسلامى درگير حوادث بزرگى است. آنجورى كه ما ميفهميم و ما احساس ميكنيم، اين تجربه‌اى كه امروز در كشورهائى از دنياى اسلام تحقق پيدا كرده و بيدارى اسلامى منجر به حضور مردم در عرصه‌ى تعيين سرنوشت خود شده، يكى از آن تجربه‌هاى بسيار مهم و ارزشمند تاريخ اسلام است. آنچه كه شما ملاحظه ميكنيد در مصر، در تونس، در ليبى، در يمن، در بحرين و در برخى از كشورهاى ديگر اتفاق افتاده است، كه مردم خودشان وارد صحنه شده‌اند، ملتها خودشان همت گماشته‌اند بر اينكه سرنوشت خودشان را در دست بگيرند، اين از آن حوادث فوق‌العاده بزرگ و تعيين كننده است؛ اين ميتواند براى مدتهاى طولانى، مسير تاريخ امت اسلام و مسير اين منطقه را تعيين كند.

 اگر ملتهاى مسلمان در اين حركتى كه آغاز كرده‌اند، ان‌شاءالله بتوانند مراقبت كنند، بتوانند اراده‌ى خودشان را بر اراده‌ى كسانى كه سعيشان مداخله‌ى در كشورهاى اسلامى است، غلبه بدهند، تا مدتهاى طولانى كشورهاى اسلامى يك حركت پيشرونده را خواهند داشت؛ اما اگر خداى نكرده دشمنان اسلام و مسلمين - يعنى دنياى استكبار، سردمداران سلطه، صهيونيسم جهانى، رژيم مستكبر و ظالم آمريكا - بتوانند بر اين امواج سوار شوند، اگر خداى نكرده بتوانند بر عزم ملتها فائق بيايند و كنترل كار را به دست بگيرند و حوادث را به سمت آنچه كه خودشان ميخواهند، هدايت كنند، مسلّماً دنياى اسلام باز تا ده‌ها سال دچار مشكلات بزرگ خواهد بود. امت اسلامى نبايد بگذارد. نخبگان سياسى و فرهنگى نبايد اجازه دهند كه دشمنان كشورهاى اسلامى بر عزم ملتهاى مسلمان فائق بيايند.

 روز امتحان بزرگى است براى كشورهاى اسلامى و ملتهاى مسلمان. تاكنون خود ملتها هم تا اين حد به توانائى‌هاى خودشان واقف نبودند. امروز ملتها ميدانند كه چه قدرتى دارند و اراده‌ى آنها چقدر ميتواند كارساز باشد. اين شناخت ملتها از خود، نعمت بزرگى است. البته سلطه‌گران عالم و سردمداران امپراتورى‌هاى سلطه و قدرت هم فهميده‌اند در دنياى اسلام چه خبر است؛ لذا بيكار نميمانند، آنها هم نقشه ميكشند.

 امروز روزى است كه ملتهاى مسلمان به هويت اصيل و اسلامىِ خودشان برگردند. آنچه در درون ما از نيرو و عظمت و شكوه وجود دارد، ناشى از ايمان به اسلام و اعتقاد به قدرت پشتيبان الهى و اتكال به خداى متعال است؛ اين است آن قدرتى كه هيچ قدرتى بر آن فائق نمى‌آيد؛ اين را بايستى هرچه بيشتر در دل خودمان، در عملِ خودمان تجلى ببخشيم.

 ملت عزيز ايران تاكنون توانسته‌اند اين استقامت در راه و پيمودن صراط مستقيم را با تمام قدرت و توان ادامه دهند و اثراتش را دارند مى‌بينند. اين مقطع سى ساله‌ى انقلاب و كشور ما، يكى از درخشانترين مقاطع حيات تاريخى ماست. در طول سى سال، نسلهاى متعددِ پى‌درپى، جوانان ديروز، جوانان امروز، نوجوانان امروز - كه جوانان فردايند - همه با يك هدف، با يك نفس، با يك انگيزه، در اين ميدانهاى دشوار به سمت جلو حركت ميكنند. ما ملت ايران سى سال است كه در مقابل خباثت و فشار استكبار - فشار تحريم، فشار تهديد؛ تهديد نظامى، تهديد سياسى، تهديد امنيتى - ايستاده‌ايم و به توفيق الهى بر دشمنان خودمان فائق آمده‌ايم. آنها نميخواستند ملت ايران را عزيز و مقتدر و پيشرونده و اميدار ببينند؛ اما على‌رغم آنها، امروز ملت ايران عزيز و پيشرونده و مقتدر و داراى اتكاء به نفس و داراى چشم‌انداز و اميد فراوان نسبت به آينده است.

 از خداوند متعال مسئلت ميكنيم كه براى ما، براى ملت ايران و براى ملتهاى مسلمان، عزت روزافزون را مقدر فرمايد. پروردگارا! اسلام و مسلمين را روزبه‌روز سربلندتر بفرما.

والسّلام عليكم و رحمةالله و بركاته‌



محب شهدای گمنام شیراز


[ یک شنبه 13 شهريور 1390 ] [ 13:50 ] [ علیرضا دهقانی ] [ ]


BOYCOTT ISRAEL CAMPAIGN
         

 

BRANDS & LABELS TO BOYCOTT

 

URL: http://www.inminds.com/boycott-brands.html

 

         



محب شهدای گمنام شیراز


[ یک شنبه 13 شهريور 1390 ] [ 13:43 ] [ علیرضا دهقانی ] [ ]

مانكن و ستاره رقص روسیه :
 با حجاب شدم ، تا به خدا برسم

«ماشا اليلیکینا» نام مشهوری در روسیه و مناطق روسی‌زبان است. او حدود 2 سال پيش به عنوان یک هنرپیشه جذاب و یک مدل زيبا مطرح بود و شهرت و محبوبيتش با اوج گرفتن "گروه رقص و موسیقی فابریک" در روسيه، به بالاترین حد رسید.
اما ماشا همانقدر که بسرعت در آسمان شهرت و محبوبیت طلوع كرد خيلي زود نیز از صحنه ناپدید شد. اين امر نه به دليل افول ستاره‌ي بخت وی بود و نه به علت از دست دادن "زیبایی چهره" یا "سحر صدا" ؛ بلکه به این دلیل بود که: «ماشا مسلمان شد و لباس عفت و ایمان را بر درخشش‌های کاذب دنیوی ترجیح داد».
تفاوت بزرگ او با بسياري از هنرمندان و خوانندگان ديگري كه اسلام و حجاب را برگزيده‌اند در اين است كه وي در اوج شهرت، زيبايي و طراوت، و در زماني كه تازه پيشنهادهاي اغواكننده به سويش رهسپار شده بود حجاب و عفاف را انتخاب كرد.
ماشا اليليكينا، ستاره سابق سينما، رقص و موسيقي، اينك حجابي اسلامي در بر دارد و به تدريس در مدارس مشغول است. وي مي‌گويد از جلوه‌هاي كاذب سابق متنفر است و اكنون احساس خوشبختي مي‌كند.
آنچه در پی می‌آید مصاحبه سایت روسی Islsm.ru با این هنرمند مسلمان شده است که همکاران نسخه روسی سايت ابنا، آن را به فارسي ترجمه كرده‌اند. خواندن اين مصاحبه را به همه خوانندگان توصيه‌ مي‌كنيم مخصوصاً به دختران مسلماني كه گاه با وسوسه‌هاي مختلف و تحت تأثير زرق و برق‌هاي ظاهري تمدن غرب، قدر گوهر وجود خود و نيز قيمت ارزش‏هايي نظير حجاب را نمي‌دانند:

 
                                      
 

 

ــ چطور شد که تمام موفقیت‌ها و درخشش‌های خود روی صحنه را زیر پا گذاشتی و به اسلام گرویدی؟

ماشا: من به لطف خداوند به سوی او گام برداشتم. این اراده خدا بود.

 

ــ  در زمانی که يك خواننده بودي آيا فکر می‌کردی که روزی اسلام بیاوری، روزه بگیری و به حج بروی؟

ماشا: نه ؛ حتی به ذهنم خطور هم نمی‌کرد که روزی به حج بروم و از بهترین و گواراترین آب ـ یعنی آب زمزم ـ بنوشم.

 

ــ آیا راهی که برای مسلمان‌شدن طی کردی، مسيری طولانی بود؟ 

ماشا: من دو سال است که مسلمان شده‌ام. یک روز مطلع شدم که یکی از نزديك‌ترين دوستانم بر اثر یک حادثه در شهری دیگر به حالت کما رفته است. من نمی‌دانستم که چطور می‌توانم به او کمک کنم. آن روز برای اولین بار نماز خواندم و دست به دعا برداشتم و از خدای بزرگ کمک خواستم.

روز بعد همان دوستم با من تماس گرفت و گفت: «در آن حالات بیهوشی من تو را مي‌دیدم و تو خیلی زیاد به من کمک کردی!» ، من در آن لحظه بسيار گریستم ؛ زيرا براي اولين بار در زندگي‌ام بود كه چیزی از خدا مي‌خواستم.

 

ــ در حال حاضر به چه کاری مشغولی؟ 

ماشا: من پنج زبان اروپایی بلد هستم و در حال حاضر در مدرسه و دانشگاه تدریس می‌کنم. ضمناً برخی از نت‌های مجاز شرعی را نیز می‌نویسم.

 

ــ  آیا موسیقی هم گوش می‌دهی؟ 

ماشا: بله ؛ کارهای "گروه ریحان"، "گروه سامی یوسف" و "گروه کت استیونس" ( که پس از اسلام آوردن نام خود را "یوسف اسلام" گذاشت) را گوش می‌کنم.

 

ــ آیا چیزی از قرآن هم آموخته‌ای؟ آیا آمادگی داری که زبان عربی را هم به آن پنج زبان اروپایی اضافه کنی؟

ماشا: در ابتدا فکر می‌کردم که آموختن زبان عربی مشکل باشد ؛ اما آن را شروع کرده‌ام و خیلی هم آن را دوست دارم و فکر می‌کنم کلیدی برای فهم دانش برتر باشد.

 

ــ چرا گرایش به اسلام نسبت به ادیان دیگر بیشتر است؟ و چرا بیشتر کسانی که به اسلام می گروند از بین اهالی هنر و فعالان در کنسرت و موسیقی هستند؟

ماشا: اسلام نسبت به اديان ديگر، محکم‌ترین اساس را دارد. تمام قواعد اسلام در زندگی کاربرد دارند. راه اسلام سعادت‌بخش است.

 

ــ از اينكه مسلمان شده‌اي چه احساي داري؟

ماشا: احساس خوشبختي. امروز من این فرصت را دارم که مقایسه کنم قبلاً چه بودم و حالا چه هستم. من اکنون با حیات واقعی آشنا شده‌ام، پس خوشبختم.

 

ــ و چه تفاوتي با قبل داري؟

ماشا: ایمان به خدا زندگی مرا متحول کرد. میل به عبادت خداوند در فطرت و وجود همه انسان‌ها نهاده شده است. من اطمینان دارم که خداوند به ما تفکر و تعقل نداده است تا بیاییم، زندگی کنیم، بخوریم، بخوابیم و بمیریم. خدا به ما فرصت زندگی کردن داده است تا به او برسیم.

 

 

 

 

 

 

 

ــ  آیا گاهی به موفقیت‌ها و درآمد سابق خود  فکر نمی‌کنی؟ حسرت آن دوران را نمي‌خوري؟!

ماشا: آن جلوه‌ها، پس از مسلمان شدن، برایم بی‌ارزش و منفور هستند.

 

ــ  از اینکه آشکارا خود را مسلمان معرفی می‌کنی هراس نداری؟

ماشا: نه نمی‌ترسم. برعکس، تکلیف و وظیفه خود می‌دانم که دیگران را از راه گمراهی باز دارم و به عنوان الگویی برای آنها باشم.

 

ــ از اینکه عکس‌های سابقت در اینترنت هست ناراحت نیستی؟

ماشا: من خودم دوست ندارم به این عکس‌ها نگاه کنم. اما اشکال ندارد که مردم آنها را ببینند تا برایشان عبرت شود و بدانند که انسان می‌تواند تولد دیگری داشته باشد و از نو به دنیا بیاید. انسان می‌تواند توبه کند و با انجام کارهای خوب، تمام سیاهی‌های گذشته‌اش را پاک کند، ان شاء الله.

 

ــ اينك چه چيزي از "اسلام" مي‌تواني به ديگران بگويي؟

ماشا: اسلام می‌گوید: «اگر نمی‌توانی راجع به خدا بیاندیشی حداقل سعی کن از قيد خودت رهایی یابی و پلیدی‌های نفست را مهار کنی؛ رذایلی مانند خودپسندی، تکبر، حسد، ظلم، دروغ، خودستایی و خودنمایی». اگر کسی می‌خواهد به سوی اسلام گام بردارد فقط باید اندیشه کند و از فطرت خود مدد بگیرد.

 

ــ چه پيامي برای مسلمانان داري؟

ماشا: آرزو می‌کنم که کارهای نیک و عبادات برادران و خواهران دینی من مورد قبول خداوند متعال قرار بگیرد و رحمت خدا بر خانه‌های آنان ببارد.

 

ــ و برای غیر مسلمانان؟ 

ماشا: امیدوارم کسانی که هنوز به دین اسلام مشرف نشده‌اند لحظه‌ای به خود بیایند و فارغ از انبوه اطلاعات پوچ و بیهوده‌اي که چشم و گوش مردم این عصر را فرا گرفته است كمي اندیشه کنند.



محب شهدای گمنام شیراز


[ جمعه 15 مرداد 1390 ] [ 15:43 ] [ علیرضا دهقانی ] [ ]

درباره مستند انحرافی"ظهور بسیار نزدیک است"ـ 10
آیت الله ناصری هم مستند ظهور را تکذیب کرد

آیت الله ناصری گفت: انتساب تأیید لوح فشرده " ظهور بسیار نزدیک است را به اینجانب تکذیب نموده و مطالب مندرج در آن را از جهاتی خلاف واقع می‏دانم.

 

 

به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ در پی انتشار لوح فشرده‏ی "ظهور بسیار نزدیک است" و تطبیق اتفاقات پیش از ظهور با وقایع اخیر خاورمیانه، «آیت الله محمد ناصری» مطالب منتسب به خود را تکذیب کرد.

 

آیت الله ناصری ضمن تأثر از مطالب منتشره، جزییات ملاقات را اینگونه بیان داشت: "شخصی، مشاهده لوح فشرده ای را پیشنهاد داده و نظر اینجانب را در مورد آن خواستار شد، ابتدا امتناع نموده ولی با اصرار پذیرفتم. در تماس اول که با اینجانب داشتند، بنده اعلام کردم که حدود ده دقیقه از آن را دیده‏ام و تا مشاهده تمام آن، نمی‏توانم رد یا تأییدی در مورد محتوای کل آن داشته باشم.

 

فردای آن روز ضمن توصیه ایشان به نظر خواهی از علماء و مراجع معظم تقلید ـ خصوصاً مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) ـ هیچگونه بیانی که در جهت تأیید آن باشد نداشتم."

 

ضمناً ایشان متن زیر را نیز با دستخط خود نوشت و منتشر کرد:

 

بسمه تعالی

انتساب تأیید لوح فشرده "ظهور بسیار نزدیک است" را به اینجانب تکذیب نموده و مطالب مندرج در آن را از جهاتی خلاف واقع می‏دانم.

محب شهدای گمنام شیراز


[ جمعه 5 مرداد 1390 ] [ 15:39 ] [ علیرضا دهقانی ] [ ]

آيت‌الله مصباح یزدی:
امام زمان وقتي ظهور می‏کند كه ظرفيت داشته باشیم

آیت الله مصباح یزدی با بيان اين‌كه اگر فهميديم مسأله‌اي حق است بايد تا آخر بر آن پافشاري كنيم، خاطرنشان كرد: اگر پس از بررسي ادله ولايت فقيه به حقانيت آن پي برديم، بايد پاي آن بايستيم و بدانيم كه مخالفت با ولي‌فقيه، مخالفت با ائمه(ع) و بر اساس روايات در حد شرك بالله است.

 

 

 

آيت‌الله مصباح يزدي تأكيد كرد: اگر پس از بررسي ادله ولايت فقيه به حقانيت آن پي برديم، بايد پاي آن بايستيم و بدانيم كه مخالفت با ولي‌فقيه مخالفت با ائمه(ع) و بر اساس روايات در حد شرك بالله است.

 

به گزارش خبرگزاري اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ آيت‌الله مصباح يزدي در ديدار با جمعي از پاسداران با اشاره به اين‌كه خداوند انسان را به گونه‌اي آفريده كه با اختيار و اراده خود راه سعادت را انتخاب كند، اظهار داشت: ويژگي انسان به عنوان خليفة‌الله اين است كه از طرفي مي‌تواند راه كمال را در پيش بگيرد و از طرف ديگر راه انحطاط و سقوط را انتخاب كند.

 

استاد حوزه علميه اظهار داشت: لازمه به كارگيري اراده براي رسيدن به كمال، شناختن راه صحيح است؛ چون انتخاب و اراده براي كسي‌ امكان دارد كه راه صحيح را بشناسد.

 

وي ادامه داد: علاوه بر ابزار شناختي مثل حواس و عقل، خداوند از سر لطف بي‌پايان خود پيامبر و جانشينان وي را نيز براي هدايت بشر قرار داده تا بتواند راه صحيح را از مسير انحراف باز بشناسد.

 

عضو مجلس خبرگان رهبري ادامه داد: هر چند مردم نسبت به امامان معصوم(ع) بي‌وفا بودند و برخي از آنها با ائمه دشمني و ستيز كردند، و بعضي ديگر هم از امام خود حمايت نكردند، اما اراده الهي بر اين تعلق گرفته كه معصوم دوازدهم ـ‌ عجل‌الله تعالي فرجه‌الشريف‌ ـ زماني ظاهر شود كه عالم ظرفيت استفاده از وي را داشته باشد.

 

علامه مصباح يزدي با اشاره به وظيفه مكلفين در زماني كه امكان دسترسي به معصوم نيست، گفت: حتي در زمان حضور معصوم كه برخي از مردم يه امام(ع) دسترسي نداشتند، ائمه(ع) افرادي را به عنوان نائب و جانشين خود قرار مي‌دادند و اين همان امري است كه در فرهنگ ما "ولايت فقيه " نام دارد.

 

وي گفت: تاريخ نيز گواه است كه از صدر اسلام تاكنون در شرايط عدم دسترسي به امام معصوم، به ويژه در زمان غبيت، فقها و علما نقش بسيار مؤثري داشتند و اگر آنها نبودند، چه بسا چيزي از اسلام باقي نمانده بود و اگر هم نامي از اسلام بود، محتواي آن كاملا تحريف شده بود.

 

استاد اخلاق حوزه علميه قم با اشاره به آيه‌اي از قرآن كريم گفت: اراده خداوند همواره بر اين تعلق گرفته كه دو دستگاه در برابر هم وجود داشته باشد: دستگاه پيامبران و دستگاه شياطين انس و جن.

 

عضو خبرگان رهبري با اشاره به لزوم انتخاب راه صحيح براي رسيدن به كمال گفت: خداوند حداكثر اختيار را به انسان داده است و حتي قرآن كه كتاب هدايت است، بر اثر استفاده نادرست و تفسير به رأي مي‌تواند براي عده‌اي وسيله گمراهي باشد. از همين‌رو شياطين انسي مانند مرتاض‌ها از قدرتي برخوردارند كه مي‌توانند به كمك آن ديگران را بفريبند؛ اما مردم بايد با انتخاب صحيح سعي كنند از دام‌ شياطين رها شوند و با استفاده از اسباب هدايت راه درست را پيدا كنند.

 

وي با اشاره به داستان گوساله سامري و نقش آن در گمراهي بني‌اسرائيل گفت: طبق روايات هر اتفاقي كه براي بني‌اسرائيل افتاده، براي امت اسلام هم رخ مي‌دهد. پس بايد بدانيم كه همواره سامري‌هايي هستند كه مي‌توانند ما را بفريبند.

 

آيت‌الله مصباح يا اشاره به اين كه تعداد كمي از مردم از وقايع و داستان‌‌ها عبرت مي‌گيرند، گفت: بحمدالله شيعيان بيش از سايرين از اين وقايع درس گرفته‌اند؛ به ويژه در جريان تعيين خليفه، زماني كه بسياري از افراد پس از رحلت پيامبر اسلام(ص) واقعه غدير خم را كه تنها هفتاد روز از آن گذشته بود فراموش كرده بودند.

 

وي ادامه داد: تاريخ نشان داده بسياري از مسلماناني كه اهل نماز، تلاوت قرآن‌ و انفاق بودند، و حتي در ركاب رسول خدا و اميرالمؤمنين ـ ‌صلوات‌الله عليهما‌ ـ شمشير زده بودند، فرزند وي را به فجيع‌ترين وضع به قتل رساندند. ما بايد از اين وقايع درس عبرت بگيريم و بدانيم اين تحولات براي هر كسي ممكن است اتفاق بيافتد و اين دام‌ها سر راه همه ما وجود دارد و خطر سقوط در آنها تا لب گور ما را تهديد مي‌كند.

 

رئيس مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) گفت: براي هدايت ابتدا بايد از عقل استفاده كنيم و سپس قرآن و كلمات معصومين(ع) را با مراجعه به اهل علم و متخصصان مسايل ديني، يعني فقها، فرا بگيريم.

 

وي با اشاره به اين‌كه نمي‌توان دين را از غير متخصص در امور ديني ياد گرفت، گفت: دين را بايد به كمك علما از قرآن و كلمات معصومين آموخت؛ نه از مرتاض و جن‌گير؛ و با استناد به اين‌كه برخي افراد كارهايي مي‌كنند كه ديگران از انجام آن عاجزند، نمي‌توان براي شناخت دين به آن‌ها مراجعه كرد.

 

اين استاد فلسفه و تفسير با تأكيد بر اين‌كه شناخت راه سعادت در گرو فهم صحيح از دين به وسيله عقل، قرآن، پيامبر و معصومين ـ ‌صلوات‌الله عليهم اجمعين ‌ـ و علماست، گفت: فقها وارثان قرآن ‌و معصومين(ع) هستند و اگر كسي به دستور غير خدا عمل كند، در حقيقت به شرك در ربوبيت تشريعي گرفتار شده است.

   

وي در پايان با بيان اين‌كه اگر فهميديم مسأله‌اي حق است بايد تا آخر بر آن پافشاري كنيم، خاطرنشان كرد: اگر پس از بررسي ادله ولايت فقيه به حقانيت آن پي برديم، بايد پاي آن بايستيم و بدانيم كه مخالفت با ولي‌فقيه مخالفت با ائمه(ع) و بر اساس روايات در حد شرك بالله است.



محب شهدای گمنام شیراز


[ جمعه 30 تير 1390 ] [ 15:37 ] [ علیرضا دهقانی ] [ ]

ستاره سینمای مصر :
 با حجاب شدم ، تا ستاره آسمان‏ها شوم

حنان ترك بازیگر محجبه سینمای مصر كه پوشش اسلامی را اختیار کرده و باحجاب شده است، گفت: مدتی ستاره اهل زمین بودم و از خدا می‌خواهم تا مرا به ستاره آسمان‌ها تبدیل كند.

 

 
به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ «خانم حنان ترك» بازیگر مصری با اشاره به هفت سال تفكر برای انتخاب حجاب، گفته بود: «این دوران، دوران زیان‏باری بود و ای كاش از روز اول حجاب را انتخاب كرده بودم».

این بازیگر در پاسخ به این سؤال كه با حجابت به كجا می‌خواهی برسی، گفت: «مدتی ستاره اهل زمین بودم و از خدا می‌خواهم تا مرا به ستاره آسمان‌ها تبدیل كند».

وی گفت: با الگو گرفتن از زنان ایرانی با حجاب شدم. وقتی زنان ایرانی را در سینما دیدم كه با پوشش در سینما نقش بازی می‏كنند، فهمیدم كه می‏توان هم دین دار بود و هم هنرمند!

وی كه قرار است به زودی در سریال مصری «گربه‌های كور» بازی كند بر التزامش به حجاب خود تأكید كرد و گفت: التزام من به حجاب مانعی بر اجرای نقش‌های متفاوت در سینما نیست.

حنان ترك بازیگر مشهور سینمای مصر خبرهای منتشر شده درباره پوشیدن و نپوشیدن كلاه‌گیس در این سریال را تكذیب كرد و با ابراز تعجب گفت: «محمود كامل، كارگردان سریال گربه‌های كور با من درباره پوشیدن كلاه گیس صحبتی نكرده است. من قلبا با پوشیدن كلاه‌گیس و یا موی مصنوعی موافق نیستم اما ترجیح می‌دهم در این باره صحبت نكنم».

وی در پاسخ به سؤالی درباره این كه كارگردانان معتقدند نشان دادن بانوان باحجاب در خانه، برای بیننده قانع‏كننده نیست، گفت: «من با بسیاری از مردم مصر در رابطه‌ام و نظر آنان به این شكل نیست».



محب شهدای گمنام شیراز


[ جمعه 26 تير 1390 ] [ 15:41 ] [ علیرضا دهقانی ] [ ]

محمد جارا نوشیعه‏ای از ساحل عاج:
 شیعه شدم؛ چون در برابر عقلم مسؤول بودم

ساحل عاج در غرب آفریقا قرار دارد. این کشور حدود 18 میلیون نفر جمعیت دارد، که حدود 60 درصد مسلمان و 36 درصد مسیحی هستند. ساحل عاج 63 قبیله است که هر قبیله زبان مخصوص به خودش را دارد.
آنچه می‏آید مصاحبه ما با محمد جارا؛ نوشیعه‏ای از این کشور است. وی که ابتدايي و راهنمايي را در بزرگ‏ترين مدرسه منطقه ساحل عاج تحصيل كرده و سه سالی هم از تعلیمات وهابي‏ها بهره برده است هم‏اکنون مشغول تحصیل در یکی از دانشگاه‏های بین‏المللی قم است.

 

 

 

 

ابنا: به عنوان سؤال اول بفرمایید که چرا شيعه شديد؟

 

يكي از اساتيدم شيعه شد. من خيلي با ايشان رابطه داشتم. استادم پس از آنکه شیعه شد، واژه‌ "المهتدي" را هم به فاميلش اضافه كرد. ایشان الان از شيعيان معروف ساحل عاج است.

 

همین امر باعث شد مدير مدرسه استادم را از مدرسه اخراج كند. بعد اين استاد، خودش، يك مدرسه ساخت. من نمي‏دانستم اعتقادات شيعه چيست. هیچ اطلاعی نداشتم، فقط شنيده بودم شيعيان حضرت علي را عبادت مي‏كنند و حضرت علي را از پيامبر بالاتر مي‏دانند. من با همين استادم که شیعه شده بود، صحبت كردم و راجع به تفاوت‏هاي شيعه و سني سؤال مي‏پرسيدم.

 

استادم كتاب «ثم اهتديت؛ آنگاه هدایت شدم» و «المراجعات» را به من داد. من اين كتاب‏ها را مطالعه كردم و سؤالاتي كه برايم پيش می‏آمد، در مدرسه از استادانم كه سني بودند، مي‏پرسيدم. البته هیچ کس به جز استادم نمی‏دانست که من کتاب‏هایی راجع به شیعه مطالعه می‏کنم. بعد من گزارش سؤالات خودم و پاسخی را که استادانم در مدرسه به من داده بودند را به استادم المهتدي می‏دادم.

 

من خيلي سؤال مي‏پرسيدم. درباره وضو، اینکه چرا شيعه مي‏گويد الهم صل علي محمد و علي! راجع به امام مهدي و غيبت طولاني ايشان و اینکه اگر هست پس چرا ديگران به ما نمي‏گويند، سؤال اصلي و مهم من در این میان فرق شيعه و سني به طور کلی و به خصوص درباره امامت بود.

 

ايشان يك بار داستان غدير را از جلد چهارم «مسند احمد بن حنبل» براي من تعريف كرد. بعد من از سر کنجکاوی به سراغ يكي از استادان ديگرم رفتم و از او پرسیدم  كه آيا پيامبر در آخرين حجّش امام علي را به عنوان امير همه مسلمانان معرفی و اعلام كرده است؟ ايشان گفت نه، اصلاً چنين چيزي در تاریخ اتفاق نيفتاده. من با تعجب تکرار کردم اتفاق نیفتاده؟ ایشان ادامه داد اگر هم اتفاق افتاده باشد، پیامبر فرموده‏اند علي دوست من است، همين!

 

من دوباره پرسیدم  آيا پيامبر مردم را در آفتاب داغ جمع مي‏كند كه بگوید اين آقا دوست من است؟ آيا عقل انسان اين مطلب را قبول مي‏كند؟ که ایشان جوابی به من نداد.

 

بعد كه من شيعه شدم، ايشان به من ايراد گرفت و اعتراض کرد که چرا شیعه شده‏ای؟ من به او گفتم شما خودتان مرا شيعه كرديد، چون جواب سؤالات من را نداديد. من در برابر عقل خودم مسئولم.

 

ابنا: بعد که شیعه شدید، رفتار خانواده با شما چطور بود؟

 

من فرزند آخر و تنها پسر خانواده هم هستم و در کشور من به فرزند آخر خیلی احترام می‏گذارند، حتی پدرم در وصیت‏نامه‏اش هم نوشته بود که کسی مرا اذیت نکند و کتک نزند. از طرفی من در خانواده تنها كسي بودم که علاوه بر پدرم به مدرسه دينی رفته بودم، لذا خانواده به من خيلي احترام مي‏گذاشتند.

 

یک روز مدير مدرسه‏ام همراه همسرش به خانه ما آمدند و به مادر و خواهرانم گفتند كه محمد دينش را عوض كرده، خانواده‏ام خيلي ناراحت شدند.

 

                                                                               

 

ابنا: شما چه کردید؟

 

من به آنها گفتم من دينم را عوض نكرده‏ام، من مسلمانم و نماز می‏خوانم. مدیرم گفت: تو چرا دين پدرت را تغییر داده‏ای؟ من به او گفتم چرا شما در نماز دستانت را می‏بندی؟ پدرتان که در نماز دستانش را نمي‏بست.

 

                     

 

ابنا: چرا؟

 

چون پدرش مالكي بود و طبق فتوای امام مالک می‏توان با دست باز نماز خواند.

 

ابنا: بعد چه شد؟

 

 

 

آنها بدون اینکه به من پاسخی بدهند، و یا به نتیجه‏ای برسند، رفتند.

 

آیا خانواده‏تان هم مثل شما شیعه شدند؟

 

فعلاً نه، اما همسرم شيعه شد.

 

ابنا: فرق وهابيت و اهل سنت را در چه می‏دانید؟

 

وهابيت اهل تفكر نيستند. و ديگران را تكفير مي‏كنند. به خلاف اهل سنت.

 

ابنا: آیا در ساحل عاج كتابخانه و یا مسجدی که متعلق به شیعیان باشد، وجود دارد؟

 

كتابخانه و مسجدي كه براي شيعيان باشد نداريم يك مدرسه هست به نام جامعه المصطفي العالمیه، كه هر سال حدود 50 نفر پذيرش دارد. چند مدرسه ديگر هم هست.

 

ابنا: تعامل دولت با شيعيان چطور است؟

 

هيچ مشكلي ندارد. دولت لائيك است و كاري به مذهب کسی ندارد. نه تبليغ مي‏كند و نه سركوب.

 

ابنا: فعالیت‏های مسلمانان ساحل عاج در چه سطحی است؟

 

مسلمانان 60% ساحل عاج را تشكيل مي‏دهند، که کمتر از یک میلیون نفر شیعه هستند، اما انگار مسلمان نداريم. مسلمانان آنجا ديانت وسياست را متأسفانه جدا مي‏دانند، در حالي كه قرآن اين تفكر را رد مي‏داند.

 

ابنا: دیدگاه مردم کشور شما به ایرانیان چطور است؟

 

ايرانيان را دوست دارند. مردم ساحل عاج مي‏گويند ما مديون ايرانيان هستيم و ايرانيان مظلوم هستند.

 

ابنا: به نظر شما مشكل اصلي شيعيان ساحل عاج چیست؟

 

نداشتن امكانات تبليغاتي. كتابخانه و مسجد.

 

ابنا: آينده تشيع را در کشور خودت چگونه می‏بینی؟

 

آينده تشيع را در ساحل عاج خوب مي‏‏بينم. در سال قبل وضعيت خيلي بدي داشتيم. عده زیادی دشمنان سر سخت شيعه بودند. الان همه دوست شيعه هستند. و تصريح مي‏كنند كه اشتباه مي‏كرديم كه می‏گفتیم شيعيان كافر هستند. آنها الان دنبال كتاب مي‏گردند تا شيعه را بشناسند و همان کسانی که ما را نمی‏شناختند، الان تقاضا می‏کنند که با ما جلساتي داشته باشند. الان دانشجویان دانشگاه هم به دو گروه تقسیم شده‏اند، يك بخش از شيعه دفاع مي‏كنند و گروه ديگر عليه شيعه؛ در حالي كه قبلاً اصلاً چنين چيزي وجود نداشت، يك دست، همه دانشجویان عليه شيعه بودند.

 

زمزمه تأسيس انجمن شيعيان ساحل عاج هم كم‏كم شنيده مي‏شود و جلسات مقدماتي‏اش هم بر پا شده است و  حتی رياستش را هم به من پیشنهاد داده‏اند.

 

ابنا: از فعالیت‏های وهابیت بگویید.

 

درمناطقي كه وهابي‏ها بوده‏اند، موفقیتی نداشته‏اند و مردم هم از آنها حرف شنوي ندارند و تبليغ تشيع به راحتي موفقيت آميز و درخشان خواهد بود. وهابیان، اكثراً جاهل هستند و حاضر نيستند كه استدلال شما را بشنوند. اصلاً بحثشان علمي نيست.

 

ابنا: چه انتظاري از مجمع جهاني اهل بيت داريد؟

 

به مبلغان ساحل عاج كمك بكند كه بتواند به خوبي مذهب اهل بيت را تبليغ كنند، اگر هم كتابخانه‏ و مسجد به برای شيعيان ساحل عاج تأسيس كنند خوب است.

 

ابنا: با تشکر از شما که در این گفتگو شرکت کردید، صحبت پاياني شما را می‏شنویم.

 

تمام مردم ساحل عاج خيلي ايراني‏ها را دوست دارند  و  این وظیفه مردم ایران به ویژه مسئولين، روحانیون و مبليغين را سنگین‏تر می‏کند، چرا که باید مراقب باشند تصور خوب مردم را نسبت به ایران تغییر ندهند و با اخلاق خوب و اسلامي رفتار کنند. مخصوصاً صداقت داشته باشند و اگر قول و وعده‏اي به مردم مي‏دهند، حتماً به آن عمل كنند. یک پیشنهاد هم دارم و آن اینکه خوب است در ایران یک مرکز برای آفريقا شناسي داشته باشيم.

 

مردم آفریقا به خاطرات مشکلات خیلی کوچک و جزئی که در ایران اتفاق می‏افتد به من زنگ می‏زنند و گاهی حتی از ناراحتی گريه مي‏كنند و می‏گویند ما شنیده‏ایم در ایران این حادثه ناگوار اتفاق افتاده و یا گاهی از واقعه‏ای که رخ داده توضیح می‏خواهند.



محب شهدای گمنام شیراز


[ جمعه 26 تير 1390 ] [ 15:32 ] [ علیرضا دهقانی ] [ ]

درباره مستندانحرافی "ظهور بسیار نزدیک است"ـ 15
 چرا رهبری درباره "سید خراسانی" موضعی نگرفتند؟

دقت داشته باشید كه ما از سید خراسانی اطلاعات زیادی در دست نداریم. نمی دانیم ایشان چه كار خواهند كرد امّا در مقابل رهبری بسیار خوب كار كردند. مگر سید خراسانی چه كار خواهد كرد؟ رهبری همه آن توصیفاتی كه برای سید خراسانی آمده است را بهتر از آن دارد انجام می دهد. با وجود دشمنان خطرناكی كه اسلام و انقلاب دارد، اگر نبود این رهبری گرانقدر، ما الان نیست و نابود شده بودیم.

 

 

به گزارش خبرگزاری اهل بیت‏(ع) ـ ابنا ـ در پی ساخت مستند "ظهور بسیار نزدیک است" که حاوی مطالب انحرافی زیادی بود، گفتگو زیر با «آیت الله ابوالقاسم خزعلی» صورت گرفته است:

 

 

 

• همانطور كه می دانید برخی از افرادی که در تولید و توزیع مستند جنجالی "ظهور بسیار نزدیك است" نقش داشتند به وسیله دستگاه قضائی دستگیر شده اند. نظر حضرتعالی پیرامون این فیلم و واكنشهای به آن چیست؟

 

 

 

آیت الله خزعلی: تولید این مستند ضعیف و بی پایه و اساس، چه سهوا صورت گرفته باشد و چه عمدی در آن بوده باشد، كار بسیار اشتباهی بود زیرا این مباحث باعث ضعف اعتقادات مردم می شود. بخاطر همین مساله است كه بزرگانی چون آیت الله سیستانی و سایر علما واكنش نشان دادند.

 

 

 

• شما چه اشكالی را بر این فیلم بیشتر وارد می دانید؟

 

 

 

آیت الله خزعلی: گذشته از اینكه در این فیلم به نوعی برای ظهور وقت تعیین شده است و با افكار و احساسات دینی مردم بازی شده است، دارای  اشكالات محتوایی زیادی نیز می باشد. مثلا سید خراسانی ذكر شده د روایات 40 ساله است امّا رهبر معظم انقلاب از 70 سال هم بیشتر دارند.

 

 

 

• برای برخی سؤال است كه اگر تطبیق سید خراسانی بر مقام معظم رهبری نادرست است، پس چرا خود معظم له وارد این موضوع نشدند و واكنشی نشان ندادند؟

 

 

 

آیت الله خزعلی: محتوا آنچنان ضعیف و ناقص است و بزرگان و مراجع آنقدر به موقع و حساب شده وارد شدند و راه را نشان دادند كه نیازی به ورود و واكنش رهبر معظم انقلاب نمی باشد. منش ایشان بر آن است تا صرفا در موضوعات حاد و غیرقابل حل توسط دیگران وارد شوند امّا این موضوع به خوبی توسط حوزه نقد شد و اشكالاتش برای همگان آشكار گردید.

 

 

 

• در آن برهه كه بازار نقد و انتقادات از این فیلم داغ بود، علامه مصباح یزدی ضمن نادرست دانستن این نوع اقدامات نسنجیده، تصریح كردند " اعتقادی كه من به مقام معظم رهبری دارم خیلی بالاتر از آن سید خراسانی است كه در روایات آمده است لزومی ندارد ما برویم دنبال آن روایات تا تاییدی بر معظم له بگیریم. به مراتب بسیار بالاتر از آن سید خراسانی كه در روایات آمده است،  ما به مقام معظم رهبری اعتقاد داریم" آیا از دیدگاه حضرتعالی این موضوع صحیح است و شما نیز چنین اعتقادی داردید؟

 

 

 

آیت الله خزعلی: دقت داشته باشید كه ما از سید خراسانی اطلاعات زیادی در دست نداریم. نمی دانیم ایشان چه كار خواهند كرد امّا رهبری بسیار خوب كار كردند. مگر سید خراسانی چه كار خواهد كرد؟ رهبری همه آن توصیفاتی كه برای سید خراسانی آمده است را بهتر از آن دارد انجام می دهد. با وجود دشمنان خطرناكی كه اسلام و انقلاب دارد، اگر نبود این رهبری گرانقدر، ما الان نیست و نابود شده بودیم.

 

 

 

• برخی رسانه های غربی و ضدانقلاب به سخنان حضرت علامه مصباح یزدی خورده گرفتند كه ایشان قصد مقدس كردن رهبر معظم انقلاب را داشته اند و برای این كار حتی حاضر شده اند جایگاه و شانیت سید خراسانی را تخریب نمایند.

 

 

 

آیت الله خزعلی: سید خراسانی انسانی خوب و صالح. امّا اگر فردی بهتر از او پیدا شد ، به نظر شما این غیر ممكن و محال است؟! ما فكر می كنیم هر كسی كه مقدمه چین ظهور و یا در دربار امام زمان (عج) بود، بهترین مرد روزگار است. در حالیكه مقداد از مرداد بزرگ روزگار خود و صحابه مخلص و خوب پیامبر اكرم(ص) بود امّا مالك اشتر سپاه حضرت علی (ع) مقدم بر مقداد است. چنانكه امیر المومنین حضرت علی (ع) فرمودند: « كان الاشتر لی كما كنت لرسولِ الله» «مالك اشتر برای من همانگونه بود كه من برای رسول خدا بودم» اینكه می گوییم مالك اشتر مقدم و برتر است دال بر تضعیف جایگاه مقداد و تخریب این بزرگوار نخواهد بود بلكه مقداد هم انسان بزرگی بود امّا مالك اشتر جایگاه بالاتری داشت و جدای از این بحث، شخص مقام معظم رهبری و حضرت امام(ره) هم مقدمه چینی ظهور را انجام داده اند. مگر انقلاب ما در راستای انقلاب حضرت ولی عصر (عج) نمی باشد؟ پس طرح اینگونه مباحث از جانب ضدانقلاب و رسانه های بیگانه كاملا مغرضانه و هدفدار است كه البته راه بجایی نخواهند برد.



محب شهدای گمنام شیراز


[ جمعه 20 تير 1390 ] [ 15:36 ] [ علیرضا دهقانی ] [ ]

 حجاب از نگاه زني كه كارش را به خاطر حجاب از دست داد!
«خانم بسا بوتوچي» يك نوشيعه‌ي اهل كوزوو است. وي داراي مدرك كارشناسي ارشد در رشته رياضيات بوده و با وجود اينكه هفده سال سابقه مؤثر در مدارس و دبيرستان‌هاي كوزوو دارد به دليل انتخاب حجاب و پوشش اسلامي از ادامه فعاليت آموزشي در مدارس اين كشور منع گرديده است.
ايشان كه همسر «آقاي منصور بوتوچي» از اعضاي مجمع عمومي مجمع جهاني اهل بيت(ع) است در تابستان سال جاري در قالب يك اردو متشكل از شيعيان كوزويي مرتبط با مجمع جهاني اهل بيت(ع) ، براي نخستين باربه ايران سفر نمودو جشن رسمي حجاب‌گذاري خود را در شهر مقدس قم برگزار كرد.
آنچه در پي مي‌آيد مقاله‌اي است كه ايشان با موضوع "موقعيت زن در جهان بيني اسلامي و اهل بيت(ع)" به نگارش درآورده‌ است.
.........................
به كوشش: عادله شفيعي ثابت (كارشناس اداره كل اروپا ـ آمريكاي مجمع جهاني اهل بيت عليهم السلام )
 

 

مقتضیات عصر ما بر ما فرض نموده است که خیلی از موضوعات را دوباره مطرح نموده و ارزشیابی نمائیم. یکی از این موضوعات موقعیت زن می باشد.

 

درمورد حقوق اجتماعی زن باید گفت موضوع مهم این هست که ببینیم ایا حقوق زن با مرد برابری می کند و باید یکی باشد یا نه؟

 

پس از قرن هفدهم، نهضتي در غرب تحت عنوان "حقوق بشر" آغاز شد. معتمدگاه ایشان "حقوق انسان ؛ بما هو انسان" بود. یعنی انسان از آن جهت که انسان است از چه حقوقی برخوردار می باشد.همه انسان ها بدون تفاوت در حقوق و آزادی های خود یکسان می باشند.

 

در قرن نوزده  شاهد حرکت اصلاحی دیگر در ارتباط با حقوق انسانها می باشیم که در آن بیشتر تکیه روی حقوق و آزادیهای انسان فقیر و پرولتار مقابل دولت و طبقه‌ي باصطلاح استثمارگر و سرمایه‌دار می‌باشد.

 

در قرن بیستم حرکت دیگري در این عرصه به وجود آمد که آن را فمینیسم می نامند که از حقوق زنان در مقابل مردان جانبداری می کند. در غرب حقوق زن کاملاً از طرف مرد پایمال بوده است و تنها در قرن بیستم مردان به فکر اصلاح این وضع افتادند. این حرکت اصلاحی امیدهای زیادی را نوید می داد جهت رهیافت آزادی و برابری در اجتماع، ولی آنان از یک مطلب مهم غافل بودند. برابری و آزادی در ارتباط و همزیستی دو جنس مختلف در اجتماع تعریف میگردد. زن موجودی هست که اقتضائات خودش را دارد همچنان که مرد موقعیت و اقتضائات مخصوص به خود را دارد.این دو در موجودیت یکسان بوده ولی در داشتن یکسری خواص و استعدادهای ویژه جنس خود تفاوت هایی  وجود دارد. یکسانی در وجود نمی تواند به یکسان سازی حقوق آن دو بی ا نجامد. برابری حقوق عمومی به برابری و بیطرفی هست ولی یکسان سازی به معنی این هست که حقوق یک دست و یکی می باشد.

 

 به این مثال توجه فرمائید: پدری دارد از دنیا می رود و می خواهد وصیت نماید. او میخواهد که به همه حظ و بهره ای ازمال و ملک برساند ولی او مجبور به یکسانی این بهره نیست. اشکالی ندارد که بر اساس توانائی و استعدادهای فرزندان در حظ و بهره از ملک تفاوت در میان ایشان قائل گردد، زیرا یکی به تجارت تمایل دارد، دومی به کشاورزی و سومی به چیز دیگر و این کار او خلاف عدالت نیز محسوب نمی گردد.

 

از آنجا كه زن و مرد در خلقت تفاوت‌هایی دارند طبیعی هست که در حقوق نیز به این تفاوتها توجه گردد. برابری بلی ولی نه هم یکسانی.

 

در ذیل به برخی تفاوت ها اشاره می‌نمائیم : 

 

تفاوت‌های فیزیکی : مرد اسکلت بزرگتری دارد و زن بدن نحیف تر، مرد قدش بلندتر میباشد و زن کوتاه تر. مرد صدای غلیظ تری دارد در حالیکه زن صدای رقیق و نازک. پسران دیرتر از دختر ها به سخن می آغازند  دختران زودتر به  تکامل  جنسی  وبلوغ  می رسند و پسران دیرتر.

 

تفاوت‌های روانی : مرد بیشتر به فعالیت فیزیکی تمایل دارد تا زن. احساسات مرد پرابتهاج تر از زنان ابراز می گردد. مرد متشنج تر از زن می باشد و زن آرام تر و مسلط تر بر خود.

 

در روایتی از «بیهقی» نقل شده است كه:  در جمع اصحاب نشسته بودم که «اسما بنت یزید» وارد شدو به رسول الله(ص) گفت: "پدر و مادرم به فدایت! من به نمایندگی از طرف زن‌ها نزد شما آمده‌ام و می دانم که هیچ زنی در شرق و غرب عالم نیست که حرف من را بشنود و با من هم رأی نباشد. خداوند تو را برای ما مردان و زنان فرستاد تا ما را هدایت نمایی و ماهم به خدا و تو ایمان داریم. ما طایفه زنان در خانه هستیم و لوازم شما را حفظ می‌کنیم و مردان را تمکین و برای مردان بچه می‌آوریم. اما شما مردان بر ما (علی الظاهر) برتری دارید. مثلا نمازهای جمعه وجماعت می‌خوانید ؛ به عیادت بیماران می روید؛ تشییع جنازه می‌روید؛پ یاپی به زیارت خانه خدا می روید و بالاتر از همه اینها جهاد در راه خداست. هرگاه مردی از شما برای حج ، عمره و یا جهاد از خانه بیرون می‌رود ما اموال شما را حفظ  می‌کنیم و لباس‌هایتان را می‌دوزیم و فرزندانتان را تربیت می‌کنیم. پس ای رسول خدا! آیا در اجر و ثواب شریک شما نیستیم»؟

 

پیامبر رو به اصحاب کرده و فرمودند: «آیا شنیده‌اید که زنی در پرسش از امور دین خود به این خوبی سخن بگوید»؟

 

عرض کردند: «ای رسول خدا! گمان نمی کردیم که زنی تا بدین پایه برسد».

 

سپس پیامبر رو به اسما کرده و فرمودند: «ای زن! برگرد و به زنانی که تو نماینده آنها هستی اعلام کن: که شوهرداری نیکوي هر یک از شما زنان و جلب رضایت همسرش و پیروی کردن از نظر موافق او، با همه این اعمالي که برای مردان نام بردی برابری می کند».

 

اسما در حالی که از شادی تکبیر و تهلیل می گفت نزد زنان برگشت.

 

 لذا با توجه به تفاوت‌هایی که وجود دارد اسلام بر خود لازم نمی‌داند که مرد و زن در حقوق، یکسان و یکی باشند همچنان که به امتیاز و تبعیض به نفع مرد معتقد نیست. اسلام به برابری حقوق آن دو رای داده ولی نه به اتحاد در حقوق.

 

حال ببینیم نظر قرآن دراین مورد چیست:

 

در جای دیگر می فرماید خدا همسرانتان را از نفس خودتان قرارداد. (نساء /1 ).

 

در برخی آیات نقش اول با زن بوده مانند داستان مادر حضرت موسی (القصص/7 ).

 

در مورد حضرت مریم تحدث او را با ملائکه و تأمین ما یحتاجش را از طریق غیبی یادآور می گردد. و نيز موقعیت حضرت خدیجه و یا بلندای جایگاه حضرت فاطمه(س) برای مردان غیر قابل احراز است.

 

اسلام می گوید که مرد و زن برای همدیگر آفریده شده اند. (بقره/187).

 

 البته با توجه به تفاوتهای ظاهری در خلقت طبیعی می باشد که در قوانین و مقررات نسبت به زن و مرد نیز تفاوت هایی داشته باشد. یکی از این تفاوت ها فرق در نحوه لباس پوشیدن می باشد. موضوع پوشش، شکل و گونه آن یک موضوع ساده ای نیست که قابل اغماض و مسامحه بوده باشد. نمی توان آن را مسئله صرفاً ذوقی و سلیقه ای تلقی نمود. اینجا بادو جهان بینی و نگرش کاملاً مخالف و متضاد در تمامی زمینه های حیات سر و کار داریم که یکی از آنها پوشش و گونه آن میباشد.

 

عملاً آسان تر این می باشد که پوشش دیگران را تقلید نمائیم،لکن قرون می گذرد و ما می بینیم که نه تنها پوشش اقوام تقلید می گردد، بلکه بر عکس، هر قوم و ملیتی می خواهد که با فرهنگ سنت پوشش مخصوص به خود نیز حفظ گردد.  

 

کم نیست مواردی که تغییر در پوشش بشارت دهنده تغییر در فرهنگ بوده است و نیز معلوم می باشد که انسان نمی تواند از فرهنگ خود بیگانه گردد تا اینکه نحوه پوشش خود را الغاء ننماید.

 

پوشش هر شخص به منزله بیرقی هست که در زادگاه او به اهتزاز در می آید که جلوی ساختمان و ادارجات موطنش نصب می گردد و با آن می خواهد روشن نماید که به چه فرهنگ و ملیتی تعلق دارد. به این نحو انسانی که با غیرت تام از زیر و بم خود و هویت ملی و مذهبی خویش محافظت می کند از پوشش و نحوه لباس پوشیدنش صیانت می نماید و از تشبه به اغیار عار و ننگ دارد، زیرا که از جهان بینی و ارزش های ملی خود دفاع می کند و می خواهد به آنها وفادار بماند.

 

گونه و جنس پوشش نیزاز اهمیت بالائی برخوردار می باشد و به عنوان مظهر و نمود شخصیت تلقی می گردد که با آن معروف و شهره می باشد. دو حدیث  از احادیث رسول اکرم که ارتباط با پوشش دارد را نقل می کنیم:

 

وسیله نقلیه و لباس مکفی هست که به شخص ذلیل و پست آبرو و احترام هبه نماید.

 

آنکه بخاطر تبرج و فخر فروشی لباس می پوشد در روز قیامت خداوند او را با لباس آتشین و گداخته محشور می گرداند.

 

پوشش درست زن را سعادتمند و جمالش را دائمی می گرداند.

 

 سؤالی که پیش می آید این هست: یک زن مسلمان چگونه باید لباس بپوشد؟  در قرآن آیاتی از قبیل  احزاب 59 و نور 30/31 در این زمینه توضیح داده است. در این آیه ها ضرورت حجاب را می بینیم که خداوند این قانون را در چند آیه جداگانه مورد تأکید قرارداده است و نه در آیه تنها که برخی از احکام به این گونه است. این اهیمت حجاب و پوشش زنان را نشان می دهد.

 

مطلب دیگری که حائز اهمیت می باشد این هست که این حکم الهی با مخالفت سرسخت دشمنان اسلام و مورد تخطئه از طرف آنها واقع شده است. غربی ها حجاب را به منزله علم عقب ماندگی تلقی می کنند و می گویند که حجاب موجب بدبختی زن هست، مانع از رشد او می گردد و افترائات بی پایه و اساس دیگر.

 

 متأسفانه خیلی از دول در سیاست شان این نقطه گنجانده شده است که با حجاب و مسئله زنان برخورد شود و تبلیغات سوئی صورت گیرد.

 

 هر روز با اخباری مواجه می گردیم که از ممنوعیت حجاب پوشیدن در مدارس و دانشگاه ها حاکی هست و یا شرط ادامه تحصیل دختران مسلمان را برداشتن حجاب اسلامی ذکر می کنند و از کار و اشتغال زنان با پوشش اسلامی جلوگیری به عمل می آورند.  سؤال اینجا است که چرا اینهمه جنجال ضد حجاب؟ مگر حجاب مانع از چیست؟ چرا با جرائمی چون روسپیگری و مواد مخدر که ریشه جامعه و تمدن را هدف گرفته است مبارزه صورت نمیگیرد و یا با عوامل سوء  دیگری که جان هزاران نفر را به خطر انداخته است هیچ گونه برخوردی صورت نمی گیرد. در حالیکه زن محجبه دو عزت و افتخار کسب می‌کند: 1. موقعیت والا در نزد پروردگار  2.موقعیت در جامعه.

 

 زن محجبه در نزد خداوند، ائمه اطهار (ع) و ملائکه  از عزت و رضایتمندی برخوردار هست چراکه مقابل خداوند کرنش نموده، امر او را امتثال نموده و با حجابی که خداوند مقدرش کرده خود را پوشانده است. هنگام راه رفتن خداوند و رحمتش همواره با او هست و ملائکه دعاگوی او می باشند. (قصص/60 ).

 

 در جامعه نیز از احترام و عزت برخوردار می باشد زیراکه به اخلاق و عفت مزین بوده و زیبای های طبیعی را که خداوند به او داده را می پوشاند.

 

فلسفه حجاب را می توان با مثالهای زیبا توضیح داد. زن به منزله عطر خوشبویی هست که باید داخل ظرف مخصوص باشد، جواهری هست که باید از او مراقبت به عمل آورد و این وظیفه او می باشد که از چیزهای پست و انظار فاسد و غرض آلود خود را صیانت نماید. او از افراد هرزه مانند جواهر و لعل؛ خود را حفاظت می کند. حجاب تنها حافظ او می باشد. زن پوشیده ازنظر افراد هرزه وآلوده در حفاظت می باشد زیرا بدنش پوشیده، زیبائیهای او نیز مستور بوده بطوری که مردها از دیدن آن ناتوان بوده و طمع نمی کنند. بلکه برعکس او را بیشتر احترام نموده  گرامی می دارند.  حجاب استحکامی هست که تو را از فساد و افراد منحرف و شهوت‌ران نگه می‌دارد. از این جهت خواهران مسلمان را دعوت می کنم که:

 

ـ از خدا اطاعت نموده اوامر او را اجرا نمایید زیرا این به نفع و مصلحت خودشان می باشد.

 

ـ از اینکه با حجاب شده اند خجالت نکشند، با قاطعیت حجاب را بپوشند هر چند از خانواده کافر بوده باشند، در مدسه باشد و یا در جامعه ای که غیر مسلمین بر آن حاکم هستند.  در دین خود عادل و قاطع باشند و در دیدگاه‌های خود استوار.

 

(به آيه‌هاي 38 و 112 سوره مباركه هود مراجعه كنيد).

 

از این مطالبی که ذکرش رفت می‌توان نتیجه گرفت که راهی که یک خانم مسلمان در غرب باید پیش گیرد تا به حجاب بیانجامد بسيار صعب و همراه با تزکیه و ایثار است. ولی باید در نظر داشت که یک خانم تا وارد "حيات توأم با حجاب" نشود نمی‌تواند معنی سعادت، رضایتمندی، راحتی روحی و آزادی در جامعه را احساس کند. خانم بی‌حجاب گمان می‌کند که از این مسائل برخوردار است، در حالي كه این، خیالی بیش نیست. لذا زن باید اول توبه نموده و سپس با اراده خود حجاب بپوشد. خداوند نيز در اين‌صورت توبه او را قبول نموده از گناهانش می‌گذرد؛ چرا كه:

 

وَهُوَ الَّذِي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَيَعْفُو عَنِ السَّيِّئَاتِ وَيَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ ـ و اوست كسى كه توبه را از بندگان خود مى‏پذيرد و از گناهان درمى‏گذرد و آنچه مى‏كنيد مى‏داند (شوری/25 ).



محب شهدای گمنام شیراز


[ جمعه 19 تير 1390 ] [ 15:23 ] [ علیرضا دهقانی ] [ ]

نماز صبح از بيماري‏هاي قلبي جلوگیری می‏کند
برخاستن از خواب براي اداي به موقع نماز صبح از ابتلا به بيماري‏هاي قلبي جلوگيري مي‏کند.

 

 

شبکه تلويزيوني العالم اعلام کرد به گفته جمعيت پزشکان قلب در اردن تحقيقات نشان مي‏دهد اداي به موقع نماز صبح بهترين وسيله براي جلوگيري از بيماري‏هاي قلبي و تصلب شرايين است زيرا برخاستن از خواب براي اداي نماز صبح عضلات قلب را تقويت مي‏کند و مانع از تصلب شرايين و عوارض ناشي از آن مي‏شود.

 

اين تحقيقات نشان مي‏دهد اگر انسان مدتي طولاني در حالت خواب باشد تعداد ضربان قلب وي به شدت و تا حد پنجاه ضربه در دقيقه کاهش پيدا مي‏کند به همين سبب جريان خون در رگ‏ها کند مي‏شود که اين امر رسوب املاح و چربي در ديواره رگ‏ها و بسته شدن آنها را در پي دارد.

 

نتايج اين تحقيقات نشان مي‏دهد افراد بايد از خوابيدن به مدت طولاني خودداري کنند به گونه‏اي که پس از حدود چهار ساعت از خواب برخيزند و دستکم پانزده دقيقه فعاليت داشته باشند.

 

به گفته پزشکان اداي نماز صبح بهترين فرصت براي رسيدن به اين هدف است.



محب شهدای گمنام شیراز


[ جمعه 18 تير 1390 ] [ 15:24 ] [ علیرضا دهقانی ] [ ]

 SMS هاي انتظار و مهدويت (12)

 

امام مهدی(عج): من مایه امان اهل زمینم، چنان که ستارگان مایه امان اهل آسمانند.

 

..............

 

به انتظار تو نشستن اشتباه است... به انتظار توباید ایستاد...

 

..............

 

نیا نیا گل نرگس! جهان که جای تو نیست

دو صد ترانه به لب‏ها، یکی برای تو نیست

 

نیا نیا گل نرگس، نیا به دعوت ما !

هزار نامه کوفی، یکی برای تو نیست

 

..............

 

روزی هزار بار دلت را شکسته‏ام

بیخود به انتظار لقایت نشسته‏ام

 

..............

 

امان از هجر بی‏پایان مهدی

غروب جمعه و هجران مهدی

 

تمام غصه‏های عصر جمعه

خلاصه می‏شود در جان مهدی

 

امان از آن زمانی که بیفتد

به روی نامه‏ام چشمان مهدی

 

..............

 

هیچ سنگی نشود سنگ صبورت آقا

تکیه بر کعبه بزن ، کعبه تحمل دارد

 

.....................



محب شهدای گمنام شیراز


[ جمعه 17 تير 1390 ] [ 15:52 ] [ علیرضا دهقانی ] [ ]

نصرالله: با دیدن عکس امام موسی صدر طلبه شدم
سیدحسن نصرالله در گفت‏وگو با رسانه‏ها از ماجرای چگونه طلبه شدنش و شیفتگی‏اش به امام صدر گفت... .

 

به گزارش خبرگزاری اهل‏بیت(ع) ـ ابنا ـ حجت‏الاسلام سیدحسن نصرالله دبیرکل حزب‏الله لبنان در گفت‏وگو با رسانه‏ها ماجرای چگونه طلبه شدنش را نقل کرد.

 

سیدحسن که همواره در جاهای مختلف از عشق و ارادت خود به امام موسی صدر صحبت کرده است، می‏گوید: «من همواره از کودکی به ایشان علاقه‏مند بودم؛ در همان سنین به علت مسائل شغلی پدرم به جنوب بیروت و در محلات شیعه و فقیرنشین این شهر منقل و ساکن شدیم. روزی برای خرید به مغازه یک پیرمرد شیعه و متدین رفته بودم. او در داخل مغازه خود عکس امام موسی صدر را نصب کرده بود. با دیدن آن عکس مات و مبهوت جبروت آن فرد شدم. از صاحب مغازه پرسیدم که این مرد نورانی و خوش‏سیما کیست؟ او گفت ایشان امام موسی صدر رهبر شیعیان لبنان است و اطلاعات دیگری درباره ایشان به من دادند. من از همان زمان تصمیم گرفتم مانند امام موسی شوم و لباسی که ایشان به تن دارند را بر تن خود بپوشانم.»

 

نصرالله که در 16 سالگی دیپلم خود را اخذ کرده است، در همان سال نیز وارد حوزه نجف می‏شود تا به تحصیل علوم دینی بپردازد. دبیرکل حزب‏الله مدتی را در حوزه الامام المنتظر(ع) بعلبک و مدتی را هم در حوزه علمیه قم تحصیل می‏کند. او در سن 21 سالگی از سوی حضرت امام خمینی(ره) به عنوان نماینده ایشان در امور حسبیه و شرعیه شیعیان لبنان منصوب می‏شود.



محب شهدای گمنام شیراز


[ جمعه 17 تير 1390 ] [ 15:50 ] [ علیرضا دهقانی ] [ ]

اسرائیل و پروپاگاندای گسترده ؛
 افشاي فعاليت‏هاي مخوف دستگاه هاسبارا

اعلام آخرین جمعه ماه مبارک رمضان به عنوان روز جهانی قدس از سوی امام خمینی(ره) موجب شده است که مسأله فلسطین همواره در جان و جامعه‏ی مسلمانان زنده بماند.
یکی از کارکردهای مهم این روز، بی‏اثر کردن تبلیغات شدید و "پروپاگاندا"ی صهیونیست‏ها است که در اصطلاح خودشان "هاسبارا" نامیده می‏شود. حضور مردم مسلمان جهان در خیابان‏ها در یک روز مخصوص، و نشان دادن جنایات اسرائیلی‏ها به جهانیان در آن روز، بخش زیادی از حجم تبلیغات هاسبارایی غاصبان قدس را خنثی می‏کند.
آنچه در پی می‏آید گزارشی کوتاه از فعالیت مخوف دستگاه هاسبارای اسرائیل است که از سوی خبرگزاري اهل‏بیت(ع) ـ ابنا ـ و به مناسبت روز جهانی قدس تهیه شده است:
 

 

 

رژیم غاصب صهیونیستی دستگاه یا کمیته یا وزارتخانه‏ای به نام «هاسبارا ـ Hasbara» دارد که در خارج از اسرائیل چندان شناخته‏شده نیست. وظیفه این دستگاه "مظلوم‏نمایی و توجیه جنایت‏های اسرائیل"، "ایجاد همدلی بین مردم دنیا نسبت به رژیم غاصب" و "ترمیم چهره آن در جهان بین‏الملل" است؛ یعنی چیزی بسیار فراتر از تبلیغات عادی نظام‏های سیاسی.

 

هاسبارا یعنی چه؟

 

هاسبارا صورت اسمی فعلی است در زبان عبری که به معنای «توضیح دادن» است. دولت جعلی اسرائيل، واژه هاسبارا را به جای کلمه‏ی "پروپاگاندای سياسی" به کار می‏برد.

 

اسرائیل، قبل و بعد از هر جنگی نیاز مبرم به یک عملیات هاسبارا دارد تا چهره خود را در دنیا ترمیم و کارش را برای جهانیان توجیه کند.

 

تأسیس هاسبارا

 

وزارت هاسبارا ابتدا در سال 1974 و در یکی از دوره‏های نخست‏وزیری «شیمون پرز» تأسیس شد؛ ولی چند سال بعد فعالیت آن از حالت متمرکز خارج گردید و وظایف این دستگاه به تمامی وزارتخانه‏ها محول شد.

 

در سال‏های اخیر و در جریان حمله اسرائیل به غزه، وزارت هاسبارا دوباره احیاء و پررنگ شد. اینک هاسبارا به یک وظیفه ملی برای شهروندان غاصب اسرائیل تبدیل شده است.

 

روش‏های هاسبارا

 

برخی از فعالیت‏های مخوف و روش‏های مزورانه‏ی هاسبارا برای رسیدن به هدفش به شرح زیر است:

 

ــ جعل و دروغ و تحريف؛

ــ وارونه‏نويسی تاريخ و پس و پيش کردن وقایع آن (به منظور آنکه قربانی را جلاد، و جلاد را قربانی نشان دهد) ؛

ــ ساختن چهره‏ی اهريمنی از مردم فلسطين و مسلمانان در افکار عمومی جهان؛

ــ ساختن فيلم‏ها و کليپ‏های ضد فلسطيني، يا ترساننده‏ی مردم عادی غرب از "شرق وحشی و آدمخوار"؛

ــ انجام تبلیغات تحريک‏کننده‏ی مسلمانان و منجر شونده به برخورد های عکس‏العملی و مشمئزکننده‏ی آنان؛

ــ پرداخت پول به رسانه‏های جمعی و سايت‏های طرفدار اسرائیل؛

ــ تعيين و تقسيم مأموريت‏های نیروهای قديم و جديد خود در کشور های ديگر؛

ــ ديکته کردن آنچه بايد نیروها باید در هر مقطعی انجام دهند، و هدف‏هايی که بايد نشانه بگيرند.

 

نمونه‏ی یک عملیات هاسبارا

 

قبل از آخرین حمله صهیونیست‏ها به غزه، عملیات هاسبارا در اروپا انجام شد. چند نمونه از اقداماتی که برای این عملیات انجام شد به این شکل بود:

 

چند ماه پیش از آغاز حمله، در ماه می 2008 ، تعدادی اسرائیلی فرانسه‏زبان که از سوی وزارت خارجه و با همکاری آژانس یهود و سازمان صهیونیست جهانی انتخاب شده بودند به کشورهای سوئیس، فرانسه و بلژیک اعزام شدند. افراد انگلیسی‏زبان نیز به کشورهای آمریکا، انگلستان، ایرلند، هلند و دانمارک اعزام شدند. این افراد وظیفه انتقال پیامی را داشتند که هیچ مأمور رسمی دولت اسرائیل نمی‏توانست عهده‏دار آن باشد. به این افراد آموزش داده شده بود که:

 

1. داستان شخصی خود را برای دیگران تعریف کنید.

2. به بحث سیاسی نپردازید و به آن کشیده نشوید.

3. تحت تأثیر کسانی که سعی خواهند کرد با گفتن اینکه "شما اشغالگر هستید" عصبانیتان کنند قرار نگیرید.

 

دو هفته پیش از حمله به غزه نیز «بنیامین نتانیاهو» که در آن زمان رهبر حزب رقیب دولت بود در یک برنامه تلویزیونی به نام "هاسبارا و تاریخ" برای حضار که نوجوانان 16 ساله بودند سخنرانی کرد. وی در این برنامه 45 دقیقه‏ای سعی کرد به جوانان اسرائیلی آموزش دهد که چگونه می‏توانند اسرائیل را در دنیا معرفی کنند (یا به قول هاسبارا: توضیح دهند). وی گفت: «ما باید تکنیک‏های دشمن را یاد بگیریم. آنها جای علت و معلول را عوض می‏کنند. آنها اسرائیل را متهم به اشغالگری می کنند حال آنکه اشغال این اراضی نتیجه تجاوز خود آنهاست»!!

 

هنگامی که حمله به غزه آغاز شد عملیات هاسبارا نیز شدت پیدا کرد.

 

یک هاسبارای دیگر در هائیتی

 

اسرائیل بلافاصله پس از زلزله هائیتی گروهی متشکل از 200 سرباز به محل فرستاد تا یک بیمارستان صحرایی در زمین فوتبال شهر "پورتو پرنس" برپا کنند. آنها تلاش کردند تا از آن فاجعه بزرگ، محملی برای شستشوی جنایات صهیونیست‏ها و فرصتی برای یک عملیات هاسبارا بسازند.

 

روزنامه‏های اسرائیلی هم وظیفه بازتاب گسترده‏ی کمک‏های رژیم غاصب به زلزله‏زدگان را بر عهده گرفتند و تیتر زدند: «درباره این چه داری بگویی آقای گلد اسمیت؟» (منظور آنان گزارش گلد اسمیت درباره جنایات جنگی صهیونیست‏ها در غزه بود).

 

تیتر روزنامه‏ای دیگر هم این بود: «نماینده‏های اسرائیل در هائیتی، بقیه را خجالت‏زده کردند» ؛ و تیتر دیگری اینکه: «آفرین بر ما» ؛ و پرتیراژترین روزنامه هم نوشت «فاجعه هائیتی؛ بد برای آنها، خوب برای یهودیان». و این یعنی اینکه "عملیات هاسبارای هائیتی" موفق شده است.

 

تأثیرات هاسبارا

 

یک فعال جبهه‏ی هاسبارا می‏گوید: «ما در جبهه آمریکای شمالی و اروپای شرقی موفق شده‏ایم و رسانه‏ها حقانیت ما را قبول کرده‏اند. اما اروپای غربی همچنان "یک منطقه‏ی هاسبارای دشوار" است».

 

سخنگوی وزارت خارجه‏ی اسراييل در سال ۲۰۰۶ در باره‏ی هاسبارا چنين گفت: «ما هرگز هاسبارا را چنين پرتوان نديده بوديم. اين، ماشينی است که خيلی خوب، روغنکاری شده است».

 

در فوریه امسال "وب‏سایت دولتی توضیح دهندگان" دستورالعمل‏هایی را برای شهروندان اسرائیلی که به خارج سفر می‏کنند منتشر کرد. به گفته وزارت هاسبارا، این سایت اطلاعات مفیدی برای مقابله با انتقادهایی که شهروندان اسرائیلی در خارج با آن مواجه خواهند شد در اختیارشان می‏گذارد. در این وب‏سایت جزئیاتی از پیشرفت‏های اسرائیل در زمینه تکنولوژی و کشاورزی گنجانده شده و راه‏هایی برای "ترغیب سفر به اسرائیل" آموزش داده شده است.

 

این سایت مثلا به اسرائیلی‏ها یاد می‏دهد که در هنگام بحث به چشم طرف مقابل نگاه کنند چرا که دزدیدن نگاه باعث بازنده شدن در بحث می‏شود.

 

ساکنین اسرائیل ـ مخصوصاً آنهایی که به خارج سفر می‏کنند ـ به این ترتیب شستشوی مغزی داده می‏شوند. جزوه‏های وزارت هاسبارا پیش از فرود هواپیما در رم، لندن و دیگر شهرهای جهان بین مسافران توزیع شده و حتی تلویزیون داخلی هواپیما هم برای این منظور به کار گرفته می‏شود.

 

ارتش اینترنتی ؛ شگرد جدید هاسبارا

 

آنگونه که روزنامه‏های "هاآرتص"، "جروزالم پست" و "لوموند" نوشته‏اند اینک روش جدیدی بر شگردهای گذشته‏ی هاسبارا اضافه شده است: تشکيل يک لشگر اينترنتی!

 

دو روز بعد از اعلام آتش‏بس غزه، در ۱۸ ژانويه وزارت مهاجرت اسراييل، خبر از تأسيس "يک بريگاد مخصوص" داد که هدف آن، هجوم آوردن و آوار شدن بر سر سايت‏هايی است که در هر نقطه‏ای از جهان، عليه سياست‏های اسراييل و عليه صهيونيسم مطلب منتشر می‏کنند.

 

در تشکيل اين ارتش جديد اينترنتی و بريگاد مخصوصش، وزارت امور خارجه‏ی اسراييل نيز نقش ويژه‏ای بر عهده دارد. در این برنامه هر آماتوری قادر خواهد بود که بعد از موافقت مقامات مربوطه، به عضويت اين لشگر جديد و بريگاد مخصوص آن در آيد، و "سايت‏ها و آدم‏های مسأله‏ساز" را نشانه بگيرد!

 

وزير مهاجرت اسراييل، علت تشکيل ارتش اينترنتی را چنين توضيح می‏دهد: «اينترنت، به يک ميدان جديد نبرد، تبديل شده است».



محب شهدای گمنام شیراز


[ جمعه 17 تير 1390 ] [ 15:47 ] [ علیرضا دهقانی ] [ ]

ستاره موسیقی رپ روسی:
 باحجاب شدم ، چون می‏خواستم مادر خوبی باشم

به گزارش خبرگزاری ابنا، در تاریخ، نام تعداد زیادی از انسان‏هایی که به‏طرز جالبی دگرگون شده و به دین روی آورده‏اند، ثبت شده است ؛ همانند «ماشا الیلیکینا» که گزارش باحجاب شدن او چندی پیش از سوی این خبرگزاری منتشر شد.
گزارش زیر درباره «آلیسا حسینووا»، آوازه‏خوان مشهور موسیقی رپ (hip hop) است که پس از گرایش به اسلام و انتخاب حجاب در سن جوانی و در اوج شهرت و طراوت، از محبوبیت و شهره بودن چشم‏پوشی کرد.
 

 

مدت‏هاست که زنان با پوشش اسلامی (روسری) در جای‏جای شهر "قازان" ـ پایتخت جمهوری تاتارستان (از جمهوری‌های خودمختار کشور روسیه) ـ دیده می‏شوند. آنها را در مغازه‏ها، دانشگاه‏ها، مترو و در تمام خیابان‏های شهر می‏توان دید.

 

«آلیسا حسینووا» (Alisa Husainova) خواننده مشهور سابق را  در یکی از مکان‏های بسیار آرام و تماشایی در مرکز قدیمی و تاریخی قازان یعنی باغ آرمیتاژ ملاقات نمودیم. او از جهاتی شبیه به دیگر خواهران مسلمان خود که اغلب سعی می‏کنند لباسهای سنتی و محلی تاتار بر تن کنند، نیست. ظاهر او با زندگینامه بسیار جالبش تطابق دارد.

 

این ستاره سابق باشگاه مسکو، در آغاز سال 2000 میلادی با خلاقیت و استعداد خود مورد توجه هنرمندان روسی و اروپایی واقع شد. تا جائیکه نویسنده معروفی در روسیه بنام «آرتمی تروایتسکی» (Artemi teroitski)  راجع به او نوشت که منتقدین، او را سلطان خواننده‏های تاتار می‏نامند.

 

او در سال 2004 آلبومی تولید نمود که در رده بهترین‏های موسیقی روسیه جای گرفت. وی تنها در روسیه شهرت پیدا نکرد، او را به فستیوالهای موسیقی مهم خارجی دعوت می‏نمودند.

 

موفقیت‏های بسیاری در انتظار این ستاره روس بود، اما او ناگهان از همه آنها دست کشیده و صحنه نمایش را به کلی ترک گفت.

 

همه اعضای خانواده آلیسا به دین اسلام مشرف شده‏اند: شوهر او «احمد»، برادر کوچک‏تر او «بولات» (Bulat) و مادرش که در مدرسه  عالی قازان به نام "محمدیه" درس می‏خواند.

 

او می‏گوید: «متولد شدن دخترم در جهان‏بینی من تأثیر بسزایی گذاشت. در گذشته، من می‏خواستم هر دو نقش مادری و خوانندگی را با هم ایفا کنم؛ اما پس از چندی متوجه شدم که چنین کاری بدلیل گرفتاری‏های زیاد کار خوانندگی امکان‏پذیر نیست. پرستار گرفتن برای کودک هم اصلا در خصوصیات یک تاتار نیست. حتی در زبان تاتاری نیز لغتی بنام "پرستار" دیده نمی‏شود. چون ملت تاتار به هیچ‏کس اعتماد ندارد تا فرزند خود را به او بسپارد. تاتاری‏ها خود شخصا به فرزندانشان رسیدگی می‏کنند و این شایسته‏ترین کار برای زنان تاتاری است. من هم تمام وقت آزادم را وقف دختر سه ساله‏ام «مریم» می‏کنم.

 

من فرزند خود را بطور سنتی تربیت می‏کنم و یاد می‏گیرم که با فرهنگ عمومی تاتاری، جهیزیه تهیه نموده و ذخیره نمایم. در این زمان من متدین‏تر نیز شده‏ام و خلاقیت‏های گذشته‏ی من، برایم کهنه شده است.

 

بطور کلی از طریق فرهنگ تاتاری خصوصیات یک زن مسلمان برای من آشکار شده و احساس زن بودن و مادر بودن را واقعا درک نمودم.»

 

آلیسا دین اسلام را نیز مطالعه می‏کند و با  تاریخچه مردم تاتار و هنرهای آنها نیز آشنا می‏شود. او از دوران گذشته زندگی خود بیزاری می‏جوید و از آن با بی‏میلی یاد کرده و می‏گوید: «می‏دانی! من دیگر نمی‏خواهم در مقابل جمعیت قرار بگیرم. من از موسیقی مأیوس شده‏ام و دیگر نمی‏خواهم برای جلب رضایت افراد معتاد به موسیقی، آواز بخوانم. و همچنین نمی‏خواهم سعی کنم که آنها خوششان بیاید.

 

آنها مرا به بسیاری از جشنواره‏ها و کنسرت‏ها دعوت نمودند؛ مثلا به فستیوال‏هایی در سوئیس، استونی و... ، اما من دعوت آنها را رد کردم. »

 

آلیسا پنج سال پیشبا یک کارگردان تاتاری ازدواج نمود. آن موقع بود که او با اسلام آشنا شده و شهادتین را بر زبان آورد.

 

شوهر آلیسا که در یک خانواده مذهبی تربیت و بزرگ شده است در این دگرگونی، نقش قابل‏توجهی ایفا کرد.

 

آلیسا می‏گوید: «بنظر من، هر انسانی باید آرزوی رفتن به بهشت را داشته باشد. من نمی‏دانم چه چیزی می‏تواند بهتر از این باشد؟!»

 

چندی پیش وی تصمیم گرفت تا از مسکو به زادگاهش تاتارستان برگردد. زیرا او در آنجا احساس راحت‏تری می‏کند: «در گذشته آرزو می‏کردم که به مسکو بروم، اما اکنون احساس می‏کنم که زندگی در قازان برای من راحت‏تر است. اگر در مسکو یا سن‏پطرزبورگ بدلیل ظاهر خود و حجابی که دارم باید واهمه درگیری و پرخاشگری داشته باشم، در قازان خود را آرام حس می‏کنم. در اینجا برای شخص مسلمان همه چیز خوب و باب میل است. مثلا در گذشته برای پیدا نمودن کتاب‏های اسلامی باید تمام مسکو را زیرپا می‏نهادم، ولی در اینجا به راحتی به مغازه‏های اسلامی مراجعه کرده  و آن را خریداری می‏نمایم.»

 

لیسا می‏افزاید: «اینجا بین مسلمانان رابطه خوبی برقرار است و مساجد و قهوه‏خانه‏های اسلامی، مکان‏هایی هستند که من به راحتی می‏توانم در آن با مسلمانان به گفتگو بنشینم.

 

من عاشق روستای "استارو تاتارسکی" (Starotatarsky) در قازان می‏باشم و از قدم زدن در آنجا لذت می‏برم.

 

هم‏اکنون وقت خود را صرف دخترم «مریم» می‏نمایم و به او یاد می‏دهم که آفریدگار خود را فراموش نکند.

 

آنچه برای من اهمیت دارد این است که هم‏اینک عضو یک خانواده با ارزش و پولادین هستم و در سایه شوهرم احساس آرامش و رضایت می‏کنم و همانند یک زن حقیقی تاتار، به فرزند خود رسیدگی می‏کنم.

 

من همچنین قصد دارم در اینجا به فعالیت‏های اجتماعی و فرهنگی بپردازم تا برای جامعه مسلمان خود مفید باشم.»

 

* این گزارش، برگردان مطالبی است که توسط «دانیک گارایف» (Danic Garaev) در پایگاه اطلاع‏رسانی اسلام‏نیوز منتشر شده است.



محب شهدای گمنام شیراز


[ جمعه 17 تير 1390 ] [ 15:46 ] [ علیرضا دهقانی ] [ ]
صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

بصیرت را در همه ابعاد زندگی خود پیاده کنیم تا دینمان و عقایدمان را ناخواسته و نفهمیده به یغما نبرند. التماس دعا
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان بصیرت و آدرس basirat110.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





امکانات وب