بصیرت |
بله، آن موقع که به بهائیت تعصب زیادی داشتم، به این مسائل توجه نمیکردم و گمان نمیکردم که یک طعمه هستم. در این مدت با مشکلات بسیاری روبهرو شدم و همه ابعاد زندگی من دچار تنزل و تزلزل شد. حتی همسرم قصد جدایی از من را داشت. فکر میکردم همه این مشکلات به این دلیل است که من سرباز امام زمان(عج) هستم و این لطفی است که شامل حال من شده است و...
![]() به گزارش «تابناک»، میرزاحسینعلی نوری، فرزند نوری مازندرانی متولد 1233 ق در تهران، معروف به بهاءالله مورد حمایت شدید سفارت روسیه در ایران بود. در تاریخ بهائیت هم آمده که سفیر روس به صدراعظم ایران هشدار داد که باید مسئول حفظ جان بهاءالله باشد. میرزا حسینعلی نوری سرانجام در رقابت با میرزا یحیی نوری، معروف به صبح ازل بر سر جانشینی باب، موفق به تأسیس تشکیلات بهاییان شد و در سن 76 سالگی نیز در سال 1309ق در عکا در فلسطین اشغالی درگذشت. پس از او، فرزندش میرزاعباس نوری خود را ملقب به عبدالبهاء کرد و جانشینی پدر را به عهده گرفت و با حمایت دولت انگلیس آزادی عمل فراوانی یافت. عبدالبهاء از دولت وقت انگلستان لقب «سِر» دریافت کرد و تا آخر عمر به آن مفتخر بود. پس از مرگ عباس افندی یا همان عبدالبهاء، شوقی افندی ربانی راه باطل و گمراهی آفرین او را تداوم بخشید و در تقویت و گسترش مذهب استعمارساخته بهائی از هیچ تلاش و فعالیتی دریغ نورزید. بنا بر این گزارش، در دوران زندگی شوقی افندی و پس از تشکیل رژیم جعلی اسرائیل در سرزمین های اشغالی با همراهی انگلستان، فرقه بهائیت به دلیل سرسختی و دشمنی علیه اسلام و قرآن، مورد توجه و نظر خاص اسرائیل قرار گرفت و اموال آنان تحت حمایت درآمد و از مالیات معاف شد. شوقی افندی هم به سرسپردگی و خدمت خالصانه برای اسرائیل همت گماشت و هم او بود که مال و جان و ناموس مسلمانان را مباح اعلام نمود و به شکنجه و سپس شهادت آنان می پرداخت. سرانجام شوقی افندی در سال 1336 ق در لندن پایتخت انگلستان درگذشت و در همانجا مدفون شد. پس از مرگ شوقی افندی، چند دستگی و نزاع در میان عناصر اصلی بهائیت شدت گرفت و بر سر جانشینی و رهبری این مذهب به اختلاف و کشمکش روی آوردند. گروهی زن آمریکایی شوقی افندی به نام «روحیه ماکسول» را به رهبری برگزیدند، گروه دیگر «چارلز میسن ریمی» را برگزیدند و گروه سوم به سمائی ها معروف هستند؛ اما نکته اساسی اینجاست که گروه های انشعابی بهائیت با وجود اختلافات فرقه ای با یکدیگر در اصول و مبانی و تعلیم بهائیت و اهداف و مأموریت های سیاسی و استعماری و سرسپردگی برای کشورهای غربی همچون انگلیس و آمریکا و رژیم صهیونیستی، مشترک و متحد عمل می کنند. ![]() اکنون مرکز اصلی بهائیان، بیت العدل است که در بندر حیفا در فلسطین اشغالی است. این مرکز در دامنه کوه کرمل قرار دارد و متشکل از یک هیأت 9 نفره است که هر پنج سال، یک بار انتخاب می شوند و تحت حمایت های گسترده مالی و سیاسی رژیم جعلی اسرائیل و انگلیس هستند و به تصمیم گیری درباره چگونگی گسترش بهائیت می پردازند. حال با توجه به این مقدمه، آنچه در زیر آورده شده، اهم نکاتی است که «میم. الف» از قربانیان این فرقه ضاله و التقاطی در گفت و گو با روزنامه جوان بازگو کرده است: ـــ من در سال 76 در کارخانهای در شهر کرمان کار میکردم که متوجه شدم سرپرست کارگاه بهائی است و بسیار راغب شدم که درباره بهائیت بیشتر بدانم که چرا میگویند بهائیت یک فرقه ضاله است. از همین جا گفتوگوهای ما آغاز شد و در زمان استراحت بین کار، با هم صحبت میکردیم که گاه تا یک ساعت هم طول میکشید. پس از مدتی من در کارگاه تنها کسی بودم که ناهار را دو نفره در دفتر او میخوردیم. این قضیه همین طور ادامه پیدا کرد تا اینکه مرا به خانهشان دعوت کردند که در آنجا مراسم دعا داشتند. در این جلسه دعا پرسش هایی رد و بدل شد و من کمکم وارد محیط بهائیها شدم. محیط آنها را در ظاهر بسیار پاک و به دور از ریا و دروغ دیدم. ـــ پس از مدتی شرکت در جلسهها، مهمانی و دورهها به من کتابهایی میدادند که آنها را بخوانم. این کتابها شامل جامعه بینالمللی و طرح روحی بود. حدود پنج سال به همین منوال گذشت تا اینکه من جذب بهائیت شدم و بنا بر گفتههای آنها به این نتیجه رسیدم که بهاءالله، حق است و بهائیت آئین متعالی است. ـــ آنان از باور من به امام زمان (عج) و اطلاعات کم من نسبت به قرآن سوء استفاده کردند. نخست با آوردن یکسری آیههای قرآنی در ذهن من شبهه ایجاد کردند و سپس از کتاب ایقان استدلال آوردند که حضرت محمد، آخرین پیامبر نیست و هر هزار سال یک بار، موعود جدیدی ظهور میکند و بهاءالله همان موعود است. ـــ بهائیت بر این باور است که چون اماکن مقدس بهائی در اسرائیل قرار دارد، آنجا مهمترین و مقدسترین نقطه عالم است و از طرفی، فلسطین پیش از تشکیل دولت اسرائیل سرزمین بهائیان بوده است. ـــ بهائیت برای یهود ارزش بسیاری قایل است و در کتاب «گلگشتی در قرآن مجید» آشکارا ادعا کردهاند که ما یهود را بزرگ کردیم و به آن عزت دادیم. ما به یهود پناه دادیم و باعث شدیم که قوم یهود از سرگردانی بیرون شود. در مورد فلسطین هم بر این باورند که این دو دولت، باید خودشان مشکل را بین خود حل کنند و این وظیفه ما نیست که بخواهیم با جنگ و حمایت کردن از کشورها، اسرائیل را محکوم کنیم. ـــ در جلساتی که شرکت میکردیم مشکلات جامعه را بسیار بزرگ جلوه میدادند و می گفتند فقر در جامعه بیداد میکند، با این همه ثروتی که در جامعه هست، نباید هیچ فقیری در کشور باشد و همه باید از امکانات رفاهی از جمله آب و برق برخوردار باشند. اگر تعالیم بهاءالله در کشور اجرا شود، ما یک کشور بزرگ و ایدهآل داریم و این مشکلات اصلاً در جامعه بهائی وجود ندارد و این مسائل همه در جامعه اسلامی است. ـــ این حربهای بود برای جذب افراد غیربهائی؛ نخست، افراد را شناسایی میکردند و با صحبت کردن درباره مشکلات جامعه اسلامی، درباره تعالیم بهائیت سخن می گفتند و به تدریج افراد را به خود همراه میکردند و میگفتند اگر تعالیم بهائی در جامعه شکوفا شود، ایران مهد تمدن جهان میشود. این امر به زودی محقق میشود و همه کشورهای عالم برای ساختن ایران کمک میکنند، زیرا ایران سرزمین بهاءالله است. ـــ درباره انتخابات اخیر نیز نخست فقط به ما گفته بودند در انتخابات شرکت کنید و به فرد مصلحی که میشناسید، رأی دهید؛ اما پس از انتخابات پیامهای مستقیمی از طرف بیتالعدل صادر میشد، به ویژه در روزهای 11 و 13 دی که به طور علنی دستور به اغتشاش داده شد. ـــ جامعه بهائی برای هر کسی برنامه خاصی دارد. ترفندهای سیاسی در من اثرگذار نبود. ممکن بود برای افراد دیگری از این راه وارد شوند؛ اما برنامه آنها برای من مسائل دینی و آیات قرآن بود. چون حوزه اعتقادی برایم اهمیت بیشتری داشت. من اسلام را رها نکرده بودم، حتی امسال در عزاداری عاشورا در هیأت مشغول عزاداری بودم و در جشنهای شب اول و دوم محرم جامعه بهائی نیز شرکت نکردم. متن کامل این گفت و گوی خواندنی را اینجا بخوانید.
نظرات شما عزیزان: [ پنج شنبه 6 خرداد 1390
] [ 9:0 ] [ علیرضا دهقانی ]
[ |
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |